Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
neutron radiation
تشعشع نوترونی
Other Matches
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
neutron star
ستاره نوترونی
neutron bombs
بمب نوترونی
neutron bomb
بمب نوترونی
neutron bombardment
بمباران نوترونی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
total radiation
تشعشع کل
flash
تشعشع
flashed
تشعشع
flashes
تشعشع
radiational
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
luminance
تشعشع
emissions
تشعشع
radiation
تشعشع
emission
تشعشع
radiancy
تابندگی تشعشع
emitter
تشعشع کننده
space radiation
تشعشع رادیویی
glary
دارای تشعشع
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
radiation loss
تلف تشعشع
scattered radiation
تشعشع پراکنده
radioscopy
تشعشع سنجی
radiometer
تشعشع سنج
radiation source
منبع تشعشع
prompt radiation
تشعشع کامل
intensity of radiation
شدت تشعشع
radiacmeter
تشعشع سنج
radiation pressure
فشار تشعشع
refulgence
جلال تشعشع
electronic radiation
تشعشع الکترونی
emitting
تشعشع کردن
emit
تشعشع کردن
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
fluorescence
تشعشع ماهتابی
ray
تشعشع داشتن
ray
روشنایی تشعشع
induced radiation
تشعشع القایی
emits
تشعشع کردن
radiation
تشعشع اتمی
auras
تشعشع نورانی
radiator
تشعشع کننده
radiators
تشعشع کننده
dosimeter
تشعشع سنج
thermal radiation
تشعشع حرارتی
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
nuclear radiation
تشعشع هستهای
x irradiation
تشعشع رونتگن
emitted
تشعشع کردن
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
radiance
تابندگی تشعشع
aura
تشعشع نورانی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
radio active
دارای تشعشع اتمی
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
directive radiation
تشعشع جهت دار
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
background count
عکس العمل تشعشع
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
radiant
تشعشع کننده حرارتی
glares
تابش خیره کننده تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
glare
تابش خیره کننده تشعشع
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com