English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
humification تشکیل خاک گیاه دار
Search result with all words
ecotype بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
Other Matches
isomorph جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
gametophyte گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
rhubarb گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
entelechy تشکیل
incorporation تشکیل
endomorphy تشکیل
establishment تشکیل
establishments تشکیل
endomorphism تشکیل
embryogeny تشکیل جنین
bonding تشکیل پیوند
embryogen تشکیل جنین
formative تشکیل دهنده
osteogenesis تشکیل استخوان
orogenesis تشکیل کوه
organisers تشکیل دهنده
gleization تشکیل خاک رس
formation صف ارایی تشکیل
sacculation تشکیل کیسه
former تشکیل دهنده
heat of formation گرمای تشکیل
preformation تشکیل قبلی
constitute تشکیل دادن
constituted تشکیل دادن
constitutes تشکیل دادن
constituting تشکیل دادن
placentation تشکیل جفت
organizer تشکیل دهنده
organizers تشکیل دهنده
enthalpy of formation انتالپی تشکیل
tournaments تشکیل مسابقات
tournament تشکیل مسابقات
ossification تشکیل استخوان
flagellation تشکیل تاژک
forms تشکیل دادن
formation constant ثابت تشکیل
formed تشکیل دادن
form تشکیل دادن
metamerism تشکیل حلقهای
organizing تشکیل دادن
organises تشکیل دادن
organising تشکیل دادن
fibrillation تشکیل الیاف
organize تشکیل دادن
organizes تشکیل دادن
hematopoiesis تشکیل خون
foetation تشکیل جنین
siltation تشکیل لجن
argillaceous تشکیل شده از رس
capital formation تشکیل سرمایه
vacuolation تشکیل حفره
strobilation تشکیل رشته
stratification تشکیل چینه
stratification تشکیل طبقات
to erect into تشکیل دادن از
sporogeny تشکیل هاگ
sporogenesis تشکیل هاگ
the house went into secret session تشکیل داد
spermatogenesis تشکیل نطفه
annulation تشکیل حلقه
antidim مایع ضد تشکیل مه
antitrust مخالف تشکیل
umbilication تشکیل ناف
plant گیاه
vegetable گیاه
plants گیاه
lungwort شش گیاه
herb گیاه
greenstuff گیاه
herbage گیاه
herbs گیاه
colonising تشکیل مستعمره دادن
colonize تشکیل مستعمره دادن
colonised تشکیل مستعمره دادن
molar enthalpy of formation انتالپی مولی تشکیل
colonized تشکیل مستعمره دادن
differentiating دیفرانسیل تشکیل دادن
colonises تشکیل مستعمره دادن
lymphopoiesis تشکیل بافت لنفی
differentiates دیفرانسیل تشکیل دادن
forms تشکیل دادن ساختن
differentiate دیفرانسیل تشکیل دادن
form تشکیل دادن ساختن
bond formation energy انرژی تشکیل پیوند
formed تشکیل دادن ساختن
colonizes تشکیل مستعمره دادن
colonizing تشکیل مستعمره دادن
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
constituents سازه تشکیل دهنده
acidic تشکیل دهندهء اسید
fundametal بنیادی تشکیل دهنده
constituents جزء تشکیل دهنده
ossification مرحله تشکیل استخوان
haematogenesis تشکیل خون تولیدخون
gangs جمعیت تشکیل دادن
constituent جزء تشکیل دهنده
constituent سازه تشکیل دهنده
back bonding تشکیل پیوند از پشت
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
involucrum تشکیل استخوان جدید
convene تشکیل جلسه دادن
convened تشکیل جلسه دادن
convenes تشکیل جلسه دادن
convening تشکیل جلسه دادن
back bonding تشکیل پیوند برگشتی
gang جمعیت تشکیل دادن
force development برنامه تشکیل یکانها
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
constitutive تشکیل دهنده ساختمانی
nuclei هسته تشکیل دهنده
nucleus هسته تشکیل دهنده
piedmont تشکیل شده در کوهپایه
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
overall formation constant ثابت تشکیل کلی
oogenesis تشکیل و تکامل تخم
to form a habit تشکیل عادت دادن
troop program برنامه تشکیل یکانها
beds تشکیل طبقه دادن
bed تشکیل طبقه دادن
domestic capital formation تشکیل سرمایه داخلی
preform قبلا تشکیل دادن
polygenic دارای قوه تشکیل
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
stepwise formation constant ثابت تشکیل مرحلهای
deposit fund account اعتبار تشکیل سرمایه
pods تشکیل نیام دادن
pod تشکیل نیام دادن
deposit fund account حساب تشکیل سرمایه
chemical bonding تشکیل پیوند شیمیایی
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
nucleate تشکیل هسته دادن
venues محل تشکیل دادگاه
rate of capital formation نرخ تشکیل سرمایه
unformed تشکیل نشده ناساخت
vertebration تشکیل ستون فقرات
venue محل تشکیل دادگاه
vesiculation تشکیل کیسه یا تاول
molar heat of formation گرمای مولی تشکیل
epigenesis تشکیل نطفه ازنو
federalization تشکیل کشورهای متحد
incorporator تشکیل دهنده ترکیب کننده
federated تشکیل کشورهای متحد دادن
alphabet حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
federates تشکیل کشورهای متحد دادن
podzolization تشکیل خاک خاکستری یا سفید
federating تشکیل کشورهای متحد دادن
semicircle نیم دایره تشکیل دادن
semicircles نیم دایره تشکیل دادن
alphabets حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
pocket پاکت تشکیل کیسه در بدن
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
vocalize تلفظ کردن تشکیل دادن
strobilization تشکیل رشته باریک شدگی
pockets پاکت تشکیل کیسه در بدن
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
modularity تشکیل شده از بخشهای تابعی
concretionary تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
self formed خود بخود تشکیل شده
structual constituent جزء تشکیل دهنده ساختمانی
constitutions ساختمان ووضع طبیعی تشکیل
federate تشکیل کشورهای متحد دادن
circlets تشکیل دایره کوچک دادن
circlet تشکیل دایره کوچک دادن
constitution ساختمان ووضع طبیعی تشکیل
cranesbill گیاه شمعدانی
azalea گیاه ازالیه
air plant گیاه هواخوریاهواروی
fig marigold گیاه نیمروز
crucifer گیاه چلیپایی
fuzz ball گیاه قارچی
flowerer گیاه گل دهنده
geophyte گیاه خاکی
bidental گیاه دوساله
forb گیاه بوته
crytogam گیاه گمزاد
club moss گیاه کبریت
decumbent گیاه خزنده
cullion گیاه ثعلب
castor oil plant گیاه کرچک
exogen گیاه برون رو
green meat گیاه خوراکی
turnsole گیاه تورنسل
the stem of a plant ساقه گیاه
sweet rush گور گیاه
sensitive plant گیاه حساس
seed plant بذر گیاه
saxifrage گیاه سنگروی
ratoon جوانه گیاه
ramie الیاف گیاه
polycotylledon گیاه چندلپه
podophyllum مهر گیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com