Dictiornary-Farsi | تشکیل رشته باریک شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی


Other Matches

thready	رشته رشته باصدای باریک
imminution	کم شدگی باریک شدگی
strobilation	باریک شدگی
necking	باریک شدگی
barbicel	رشته باریک پر
strobilation	تشکیل رشته
ribbon vermicelli	رشته فرنگی باریک
shroud laid	تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
fiber	رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres	رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre	رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
jewelled	[هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
kanat	نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
swathes	ردیف باریک راه باریک
swath	ردیف باریک راه باریک
swathe	ردیف باریک راه باریک
radar netting	تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
demilitarization	تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
thread	رشته رشته شدن
fiberize	رشته رشته کردن
threads	رشته رشته شدن
fibrillation	رشته رشته سازی
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
neck	نخ شدگی
depressions	کم شدگی
erections	شق شدگی
embeddeness	حک شدگی
necks	نخ شدگی
geniculation	خم شدگی
bottling	نخ شدگی
dostortion	کج شدگی
the mast has raked	کج شدگی
erection	شق شدگی
depression	کم شدگی
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
coupling	جفت شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
detruncation	کوتاه شدگی
acceptability	قبول شدگی
scarlet	سرخ شدگی
desuetude	موقوف شدگی
dispersion	پخش شدگی
intensification	افزون شدگی
incalescence	گرم شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
gelidity	بسته شدگی
tight coupling	جفت شدگی
congestion	جمع شدگی
fading	محو شدگی
gasification	تبخیر شدگی
translocation	جابجا شدگی
flocculence	قلنبه شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
encrustation	دلمه شدگی
removal	جدا شدگی
encrustations	دلمه شدگی
petrification	سنگ شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
puckers	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
turn over	واژگون شدگی
pucker	جمع شدگی
erasure	پاک شدگی
choking	اب بند شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
blotting	پاک شدگی
narrowing	تنگ شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
offset	دوخم شدگی
offsetting	دوخم شدگی
purler	پرت شدگی از سر
diffusion	پخش شدگی
recvrvature	دولا شدگی
occlusion	جفت شدگی
pulverization	خرد شدگی
puchery	جمع شدگی
blotted	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blot	پاک شدگی
pairing	جفت شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
paralysation	فلج شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
leakage	فاش شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
sclerosis	سخت شدگی
leakages	فاش شدگی
occlusion	بسته شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
liquescence	مایع شدگی
polarization	قطبی شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
damnation	لعنت شدگی
concretion	سفت شدگی
contractions	جمع شدگی
smelting	ذوب شدگی
elongation	دراز شدگی
depression	گود شدگی
contraction	جمع شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
depressions	گود شدگی
acetification	ترش شدگی
scleriasis	سفت شدگی
scloroderma	سفت شدگی پوست
digression	پرت شدگی ازموضوع
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
depression	گود شدگی فرودافت
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
scleroma	سفت شدگی بافتها
depressions	گود شدگی فرودافت
yielding	تسلیم شدگی فلز
hepatization	سفت شدگی بافته
malposition	جابجا شدگی جنین
constriction	فشار تنگ شدگی
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
constrictions	فشار تنگ شدگی
edge triggered	با رها شدگی لبهای
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
erasure	حک جای پاک شدگی
condensation	جمع شدگی تکاثف
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
erethism	تحریک شدگی زیاد
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
malady	فاسد شدگی بیماری
shrink	انقباض چوروک شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
shrinking	انقباض چوروک شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
shrinkage	وابست جمع شدگی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
accru	اجتماع فراهم شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
sclerosis	سفت شدگی بافتها
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
maladies	فاسد شدگی بیماری
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
long nose	دم باریک
thins	باریک
reedier	باریک
reediest	باریک
attenute	باریک
thinners	باریک
slice	باریک
slices	باریک
angustate	باریک
narrowest	باریک
thin	باریک
narrower	باریک
thinned	باریک
narrowed	باریک
straits	باریک
strait	باریک
narrow	باریک
thinnest	باریک
capillary	باریک
tenuous	باریک
trickly	باریک
leptocephalic	سر باریک
lathy	باریک