Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
stratification
تشکیل طبقات زمین چینه بندی
Other Matches
stratigraphy
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
stratification
تشکیل طبقات
stratification
تشکیل چینه
stratification
چینه بندی
outcrops
فهور چینه درسطح زمین
outcrop
فهور چینه درسطح زمین
tectonics
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
index fossil
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
hypogene
تشکیل شده یا متبلورشده در زیر سطح زمین اذرین
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
stratify
چینه چینه کردن
formation
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
phytography
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
folia
طبقات
tag rag
طبقات
stratum
چینه
fault
چینه
folium
چینه
rough waller
چینه کش
pise
چینه
pise wall
چینه
provine
چینه
faulted
چینه
faults
چینه
layer
چینه
bait
چینه
cobs
چینه
enclosures
چینه
baited
چینه
baits
چینه
cob
چینه
enclosure
چینه
straticulate
چینه چینه
layers
چینه
economic classes
طبقات اقتصادی
folia
طبقات نازک
categories of maintenance
طبقات نگهداری
high-class
از طبقات بالا
the inner layer
چینه درونی
stratigraphy
چینه شناسی
ingluvies
چینه دان
folia
جمع چینه
inclosure
چینه کشیدن
inclose
چینه کشیدن
clay wall
دیوار چینه
craw
چینه دان
macro
طبقات و عملیات در یک تابع
ratag
طبقات پایین اجتماع
across the board
شامل تمام طبقات
the rabble
طبقات پایین اجتماع
ragtag
توده طبقات پست
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
coal measures
طبقات زغال خیز
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
enclosures
چینه کشی حصار
enclosure
چینه کشی حصار
interbedded
خوابیده در میان چینه ها
hedger
چینه ساز حصارکش
stratigrapher
دانشمند چینه شناس
to encircle with a wall
دیوار یا چینه کشیدن
castes
طبقات مختلف مردم هند
classless
بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
caste
طبقات مختلف مردم هند
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
Brahmin
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
rabble
توده طبقات پست ازدحام
goody
زن کامل و محترمه از طبقات پایین
Brahmins
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
state of the realm
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
goodies
زن کامل و محترمه از طبقات پایین
crop
حاصل دادن چینه دان
crops
حاصل دادن چینه دان
cropped
حاصل دادن چینه دان
ranks
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranked
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
inter laminate
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
enclose
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
ichthyosaurus
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
tertiery
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications
طبقه بندی رده بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification
طبقه بندی رده بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
rand
لبه برامدگی لبه طبقات سنگ نوار
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
endomorphism
تشکیل
incorporation
تشکیل
endomorphy
تشکیل
entelechy
تشکیل
establishment
تشکیل
establishments
تشکیل
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
air stability
وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
organizers
تشکیل دهنده
organising
تشکیل دادن
capital formation
تشکیل سرمایه
organises
تشکیل دادن
to erect into
تشکیل دادن از
ossification
تشکیل استخوان
siltation
تشکیل لجن
bonding
تشکیل پیوند
sacculation
تشکیل کیسه
organizer
تشکیل دهنده
formative
تشکیل دهنده
former
تشکیل دهنده
metamerism
تشکیل حلقهای
enthalpy of formation
انتالپی تشکیل
tournament
تشکیل مسابقات
preformation
تشکیل قبلی
embryogen
تشکیل جنین
embryogeny
تشکیل جنین
formation
صف ارایی تشکیل
the house went into secret session
تشکیل داد
forms
تشکیل دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com