English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
special corrections تصحیحات مخصوص
Search result with all words
offset plottin روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
spotting charge خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
Other Matches
corrections تصحیحات
position correction تصحیحات موضعی
amendment تصحیحات مکملها
amendments تصحیحات مکملها
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
gyrograph نمودارهای تصحیحات قطب نمای مغناطیسی ناو
tactical diversions تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
q correction تصحیحات مربوط به هدف یاجای هدف
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
extra special مخصوص
specifics مخصوص
favourite مخصوص
francs حق مخصوص
special مخصوص
franchise حق مخصوص
favourites مخصوص
especial مخصوص
franchises حق مخصوص
favorites مخصوص
particulars مخصوص
particular مخصوص
specific مخصوص
franc حق مخصوص
vest pocket مخصوص
special session جلسه مخصوص
special sheaf مروحه مخصوص
g man بازرس مخصوص
resistivity مقاومت مخصوص
general معمولی و نه مخصوص
unit weight وزن مخصوص
generals معمولی و نه مخصوص
special drawing right حق برداشت مخصوص
valetdechambre پیشخدمت مخصوص
special damage خسارت مخصوص
special passport پاسپورت مخصوص
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
special services خدمات مخصوص
exempted station یکان مخصوص
deffered maintenance نگهداری مخصوص
specific capacity فرفیت مخصوص
aides-de-camp اجودان مخصوص
specific مخصوص معین
specific search شناسایی مخصوص
specific weight وزن مخصوص
favourite or vor ویژه مخصوص
favorite مخصوص سوگلی
game کامپیوتر مخصوص
specifics مخصوص معین
aide-de-camp اجودان مخصوص
specific energy انرژی مخصوص
proper مخصوص مقتضی
selective signalling ارتباط مخصوص
terminology اصطلاح مخصوص
specific resistivity مقاومت مخصوص
aide de camp اجودان مخصوص
densities جرم مخصوص
density جرم مخصوص
heavy duty مخصوص کارسنگین
bluck density وزن مخصوص
parts peculiar قطعات مخصوص
built in jack جک مخصوص نصب
low resistivity مقاومت مخصوص کم
idoneous مختص مخصوص
chorea تشنج مخصوص
special مخصوص خاص
idiosyncrasy حال مخصوص
idiosyncrasies حال مخصوص
heavy-duty مخصوص کارسنگین
idiocrasy حالت مخصوص
special troops یکانهای مخصوص
habiliments لباس مخصوص
specific gravity ورن مخصوص
marque مدل مخصوص
marque علامت مخصوص
specific gravities وزن مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
specific gravities ورن مخصوص
specific gravity وزن مخصوص
maid in waiting پیشخدمت مخصوص
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
terminologies اصطلاح مخصوص
specially مخصوص خاص
oil color روغن مخصوص نقاشی
jargon اصطلاحات مخصوص یک صنف
opera glass دوربین مخصوص اپرا
insulativity مقاومت ایزولاسیون مخصوص
opiumden محل مخصوص تریاکها
jemmies دیلم مخصوص دزدان
jemmy دیلم مخصوص دزدان
melinite مخصوص تهیه چاشنی
klister واکس مخصوص کف اسکی
lecterns میز مخصوص قرائت
lectern میز مخصوص قرائت
exception reporting گزارش گیری مخصوص
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
roughshod دارای میخ مخصوص
effective unit weight وزن مخصوص موثر
poolroom اطاق مخصوص بیلیاردانگلیسی
jacklight نورافکن مخصوص ماهیگیری
special area منطقه پرواز مخصوص
one horse مخصوص یک اسب بی مایه
pack saddle زین مخصوص بار
slang بزبان یا لهجه مخصوص
fisherman's bend گره مخصوص قایقرانی
nursery rhyme اشعار مخصوص کودکان
lady-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting مستخدمه مخصوص ملکه
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
freestone سنگ مخصوص تراش
g suit لباس مخصوص هوانوردی
kitchen gardens باغ مخصوص سبزیکاری
blower ماشین مخصوص دمیدن
weightless دارای وزن مخصوص کم
kitchen garden باغ مخصوص سبزیکاری
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
pricket شمع مخصوص شمعدان
nursery rhymes اشعار مخصوص کودکان
handrail نرده مخصوص دستگیره
handrails نرده مخصوص دستگیره
commando افراد نیروی مخصوص
commandos افراد نیروی مخصوص
hollers صدای مخصوص هر حیوان
hollering صدای مخصوص هر حیوان
hollered صدای مخصوص هر حیوان
holler صدای مخصوص هر حیوان
particle density وزن مخصوص حقیقی
podiums بالکن جایگاه مخصوص
podium بالکن جایگاه مخصوص
respective بترتیب مخصوص خود
sla انجمن کتابخانههای مخصوص
harrier تازی مخصوص شکارخرگوش
skeeter قایق مخصوص روی یخ
finishing limes اهک مخصوص اندود
phonograph connection پریز مخصوص پیکاپ
processor پردازنده جانبی مخصوص
tramline خط مخصوص واگن برقی
registering 1-محل مخصوص درCPU
register 1-محل مخصوص درCPU
spuds تیشه مخصوص کندن یخ
spud تیشه مخصوص کندن یخ
a special menu صورت غذای مخصوص
red carpet علامت پذیرایی مخصوص
sign language زبان مخصوص کرها
crewel نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
registers 1-محل مخصوص درCPU
boudoirs اطاق کوچک مخصوص زن
boudoir اطاق کوچک مخصوص زن
towline طناب مخصوص صیدبالن
tramlines خط مخصوص واگن برقی
gasket نوعی ابزار مخصوص
gaskets نوعی ابزار مخصوص
cycle spanner اچار مخصوص تعمیردوچرخه
cuisse زره مخصوص ران
cuish زره مخصوص ران
significance معنای مخصوص دارد
sign languages زبان مخصوص کرها
conductibility ضریب هدایت مخصوص
built up edge لبه مخصوص نصب
boot band کش مخصوص گتر شلوارنظامی
bird cage ماسک مخصوص خط نگهدار
attack cargo ship ناوحمل و نقل مخصوص تک
alemannic لهجهء مخصوص المانی
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
ashpit چاله مخصوص خاکستر
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
acetarious سبزیهای مخصوص سالاد
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
cargo liners خط کشتیرانی مخصوص بار
canalboat قایق مخصوص کانال
armlet زرهء مخصوص دست
duck کد مخصوص درگیریهای هوایی
specific permeability قابلیت نفوذ مخصوص
dry density وزن مخصوص خشک
tacamahac بلسان مخصوص بخورمعطر
teleplay نمایشنامه مخصوص تلویزیون
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
specific electrical conductivity هدایت الکتریکی مخصوص
harpoons زوبین مخصوص صیدنهنگ
subcaliber range میدان تیر مخصوص
spitton فرف مخصوص تف کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com