English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
q correction تصحیحات مربوط به هدف یاجای هدف
Other Matches
vacuuming فرف یاجای بی هوا
vacuums فرف یاجای بی هوا
vacuumed فرف یاجای بی هوا
vacuum فرف یاجای بی هوا
corrections تصحیحات
amendments تصحیحات مکملها
amendment تصحیحات مکملها
position correction تصحیحات موضعی
special corrections تصحیحات مخصوص
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
gyrograph نمودارهای تصحیحات قطب نمای مغناطیسی ناو
tactical diversions تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
spotting charge خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
offset plottin روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
vespertinal مربوط به شب
correspondents مربوط به
pertaining مربوط به
condequent مربوط
pertinenet مربوط
coordinate مربوط
coherent مربوط
cretaceous مربوط به گچ
pertinent مربوط
eight bit system مربوط به یک
curatorial مربوط به
correspondent مربوط به
for مربوط به
lineal مربوط به خط
apposite مربوط
pertinent مربوط به
irrelevant نا مربوط
caprine مربوط به بز
relevant مربوط
hydraulic مربوط به اب
proper مربوط
affined مربوط
as for مربوط به
germane مربوط
related مربوط
retired مربوط به بازنشستگی
affiliating مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
computational مربوط به یک محاسبه
affiliate مربوط ساختن
dictoral مربوط به دکتری
chromic مربوط به کرومیوم
collegial مربوط به دانشکده
affiliated مربوط ساختن
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
churchly مربوط به کلیسا
chromatic مربوط به رنگها
electrically مربوط به الکتریسیته
corresponsive مربوط بیکدیگر
verbs مربوط به صدا
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
personal مربوط به کسی
glossal مربوط به زبان
contiguous مربوط بهم
genethliac مربوط به طالع
mammary مربوط به پستانداران
mammary مربوط به پستان
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
hydrographic مربوط به اب نگاری
horsy مربوط به اسب
hominoid مربوط به بشر
hawaiian مربوط به هاوایی
haemic مربوط بخون
goidelic مربوط بسلت
coherently بطور مربوط
glyptic مربوط به حکاکی
womanish مربوط به زن یا زنان
Hellenic مربوط به یونان
vehicular مربوط به خودرو
futuristic مربوط به اینده
climatic مربوط به اب وهوا
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
parental مربوط به والدین
polar مربوط به قط بها
prospective مربوط به اینده
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
polar مربوط به قطب
garlicky مربوط به سیر
gallinaceous مربوط بماکیان
four dimensional مربوط به بعدچهارم
fistulous مربوط به ناسور
filiate مربوط ساختن
faunae مربوط به جانوران
expiratory مربوط به زفیر
hydropic مربوط به استسقاء
aesthetically مربوط به علم
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
psychiatric مربوط به روانپزشکی
adulterous مربوط به زنا
achaian مربوط به اخائیه
achaean مربوط به اخائیه
familial مربوط به خانواده
acetarious مربوط به سالاد
matrimonial مربوط به ازدواج
agrologic مربوط بخاکشناسی
ceremonials مربوط به جشن
ameboid مربوط به امیب
amebic مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
ceremonial مربوط به جشن
municipal مربوط به شهرداری
attached مربوط متعلق
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
fractional مربوط به بخشهایی
circumstantial مربوط به موقعیت
fractional مربوط به بخشها
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
nasal مربوط به بینی
textual مربوط به متن یا نص
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
valedictory مربوط به خداحافظی
fossils مربوط بادوارگذشته
military مربوط به نظام
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
commercial مربوط به تجارت
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
nautical مربوط به کشتیرانی
budgetary مربوط به بودجه
bear on مربوط بودن
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
basal مربوط به ته یابنیان
technologically مربوط به فناوری
bardic مربوط به رامشگری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
acrobatic مربوط به بندبازی
britannic مربوط به بریتانیا
anal مربوط به مقعد
cerebellar مربوط به مخچه
capitular مربوط بفصل
existential مربوط به هستی
caloric مربوط به کالری
aeronautical مربوط به فضانوردی
calligraphic مربوط به خطاطی
c مربوط به کامپیوتر
brumal مربوط به زمستان
centenarians مربوط به قرن
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
meteorological مربوط به هواسنجی
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
astrological مربوط به نجوم
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
ammino مربوط به امونیاک
archival مربوط به بایگانی
arithmeticlal مربوط به حساب
arteriovenous مربوط به رگها
nuclear مربوط به اتمی
atomistic مربوط به اتم
astro مربوط به نجوم
thematic مربوط بموضوع
as to عطف به مربوط به
congressional مربوط به کنگره
sartorial مربوط به خیاطی
aesthetic مربوط به علم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com