Dictiornary-Farsi | تصرف مطلق داشتن در | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
to hold in fee	تصرف مطلق داشتن در


Other Matches

seizin	تصرف مطلق
seisin	تصرف مطلق
possessing	در تصرف داشتن
possesses	در تصرف داشتن
possess	در تصرف داشتن
hold down	برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
right of possession	حق تصرف
arrangements	تصرف
arrangement	تصرف
acquest	تصرف
occupation	تصرف
seizures	تصرف
possession	تصرف
lien	حق تصرف
occupancy	تصرف
originality	تصرف
tenure	تصرف
seizure	تصرف
keeping	تصرف
possessorship	تصرف
occupations	حق تصرف
occupation	حق تصرف
possession	ید تصرف
occupations	تصرف
to take possession of	تصرف کردن
occupation	تصرف کردن
to come to	تصرف کردن
occupation	اشغال تصرف
deflower	تصرف کردن
take possession of	تصرف کردن
to get possession of	تصرف کردن
deflowers	تصرف کردن
deflowering	تصرف کردن
deflowered	تصرف کردن
to come into	تصرف کردن
tenability	قابلیت تصرف
tenendum	مدت تصرف
lien	حق تصرف وثیقه
possessory right	حق تصرف یا مالکیت
larceny	تصرف غیرقانونی
seizing	تصرف توقیف
seizes	تصرف کردن
seized	تصرف کردن
re entry	اعاده تصرف
modification	تصرف در معنی
prepossession	تصرف قبلی
restitution	اعاده تصرف
seizor	تصرف کننده
seizin	تصرف املاک
seisin	تصرف املاک
right of lien	حق تصرف وثیقه
put in possession	تصرف کردن
glom on to	تصرف کردن
seize	تصرف کردن
re-entry	اعاده تصرف
occupations	اشغال تصرف
occupy	تصرف کردن
grab	تصرف کردن
occupies	تصرف کردن
vesture	تصرف اراضی
inhabitancy	تصرف حق سکنی
hold	تصرف کردن
grabbed	تصرف کردن
grabbing	تصرف کردن
grabs	تصرف کردن
priorities	سبق تصرف
occupations	تصرف کردن
forcible entry and detainer	تصرف عدوانی
holds	تصرف کردن
forceble entry and detainer	تصرف عدوانی
come into	تصرف کردن
figuration	ترکیب تصرف
priority	سبق تصرف
occupying	تصرف کردن
tenement	هر چیز قابل تصرف
tenements	هر چیز قابل تصرف
usucaption	تصرف بلا معارض
redisseinsin	اعاده تصرف عدوانی
forcible de ainer	ضبط یا تصرف عدوانی
captures	تصرف کردن ربایش
mere right	حق مالکیت بدون تصرف
expropriator	سلب تصرف کننده
regain	دوباره تصرف کردن
regained	دوباره تصرف کردن
regaining	دوباره تصرف کردن
regains	دوباره تصرف کردن
disseise	تصرف عدوانی کردن
capture	تصرف کردن ربایش
possession by title of ownership	تصرف به عنوان مالکیت
disposable income	درامد قابل تصرف
deforce	تصرف غاصبانه کردن
deforce	تصرف عدوانی کردن
capturing	تصرف کردن ربایش
orinality	قوه انشا تصرف
dispossesses	از تصرف محروم کردن
interpolating	دخل و تصرف در سند
interpolates	دخل و تصرف در سند
interpolated	دخل و تصرف در سند
abate	غصب یا تصرف عدوانی
holds	جا گرفتن تصرف کردن
abates	غصب یا تصرف عدوانی
abating	غصب یا تصرف عدوانی
hold	جا گرفتن تصرف کردن
abated	غصب یا تصرف عدوانی
interpolate	دخل و تصرف در سند
dispossessing	از تصرف محروم کردن
dispossess	از تصرف محروم کردن
dispossessed	از تصرف محروم کردن
secures	تصرف کردن گرفتن هدف
preoccupies	از پیش اشغال یا تصرف کردن
ejectment	حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
personal disposable income	درامد قابل تصرف شخصی
land control operation	عملیات تصرف اماجهای زمینی
vested in possession	واگذاری مال تحت تصرف
preoccupying	از پیش اشغال یا تصرف کردن
tenruial	وابسته بمدت تصرف یااجاره
possessing	تصرف کردن دارا بودن
possesses	تصرف کردن دارا بودن
possess	تصرف کردن دارا بودن
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
preoccupy	از پیش اشغال یا تصرف کردن
lien	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
reduction into possession	از قوه به فعل دراوردن تصرف
secure	تصرف کردن گرفتن هدف
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring	بیم داشتن از ترس داشتن از
resided	اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred	بیم داشتن از ترس داشتن از
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner	مقصود داشتن هدف داشتن
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean	مقصود داشتن هدف داشتن
proffered	تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
proffers	تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest	مقصود داشتن هدف داشتن
proffer	تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
reside	اقامت داشتن مسکن داشتن
p is nine points of the law	تصرف شرط عمده مالکیت است
deflorate	تصرف شده بکارت ازدست داده
things in possession	اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
knight service	تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
misappropriation of public property	تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
hold down	نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
feudality	تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
occupation	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
chose in action	حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
eviction	چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
evictions	چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sovereign	مطلق
unrestrained	مطلق
uttered	مطلق
autocratic	مطلق
utters	مطلق
categorical	مطلق
utter	مطلق
sheer	مطلق
sovereigns	مطلق
thetic	مطلق
thorough going	مطلق
totaling	مطلق
totalled	مطلق
unconditional	مطلق
totalling	مطلق
totals	مطلق
arbitrary	مطلق
total	مطلق
thetical	مطلق
magisterial	مطلق
free	مطلق
downright	مطلق
positive	مطلق
categoric	مطلق
implicit	مطلق
abstract	مطلق
inconditionate	مطلق
slick	مطلق
freed	مطلق
freeing	مطلق
frees	مطلق