English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
the royol a تصویب یاصحه همایونی
Other Matches
imperial همایونی
royal ملوکانه همایونی
it was signed by his majesty the shah به توشیح همایونی رسید
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
enactments تصویب
sanctioning تصویب
ratification تصویب
resolutions تصویب
sanctioned تصویب
sanctions تصویب
ok تصویب
enactment تصویب
resolution تصویب
okay تصویب
approbation تصویب
approval تصویب
sanction تصویب
approbate تصویب کردن
approvable قابل تصویب
approval of plan تصویب نقشه
discountenance تصویب نکردن
imprimatur تصویب پذیرش
indorsation تصویب نمودن
sanction تصویب کردن
sanctioning تصویب کردن
sanctioned تصویب کردن
sanctions تصویب کردن
allow تصویب کردن
approved تصویب شده
approvingly تصویب شده
disapprobation عدم تصویب رد
meet of approval of به تصویب ..... رسیدن
authorised [British] <adj.> <past-p.> تصویب شده
authorized <adj.> <past-p.> تصویب شده
passed <adj.> <past-p.> تصویب شده
approved <adj.> <past-p.> تصویب شده
allowed <adj.> <past-p.> تصویب شده
to be approved به تصویب رسیدن
to have approved به تصویب رساندن
to meet the a of به تصویب رسیدن
grant تصویب کردن
agreed <adj.> <past-p.> تصویب شده
passes تصویب شدن
ratified تصویب کردن
subscribing تصویب کردن
ratifies تصویب کردن
subscribes تصویب کردن
subscribed تصویب کردن
ratify تصویب کردن
subscribe تصویب کردن
ratifying تصویب کردن
disapproval عدم تصویب
ratification تصدیق و تصویب
pass تصویب شدن
passed تصویب شدن
acceptance تصویب یک پیشنهاد
acceptances تصویب یک پیشنهاد
resolute تصویب کردن
allow تصویب کردن
allowing تصویب کردن
allows تصویب کردن
disapprove تصویب نکردن
approves تصویب کردن
act تصویب نامه
acted تصویب نامه
approve تصویب کردن
approving تصویب کردن
passages تصویب قطعه
passage تصویب قطعه
disapproves تصویب نکردن
pass گذراندن تصویب شدن
subject to your approval موکول به تصویب شما
order in council تصویب نامه دولتی
subject to your approval اگرشما تصویب نمایید
passed گذراندن تصویب شدن
passes گذراندن تصویب شدن
disapprove رد کردن تصویب نکردن
approval to the treaty معاهدهای را تصویب کردن
disapproves رد کردن تصویب نکردن
reenactment تصویب مجدد قانون
pass تصویب کردن قبول شدن
authorizing اختیار دادن تصویب کردن
enacted تصویب کردن نمایش دادن
authorizes اختیار دادن تصویب کردن
authorize اختیار دادن تصویب کردن
authorising اختیار دادن تصویب کردن
enact تصویب کردن نمایش دادن
authorises اختیار دادن تصویب کردن
passes تصویب کردن قبول شدن
approved circuit مدار تصویب شده مخابراتی
passed تصویب کردن قبول شدن
deposit of instrument of ratification ایداع اسناد دال بر تصویب
enacting تصویب کردن نمایش دادن
voted با اکثریت اراء تصویب کردن
votes با اکثریت اراء تصویب کردن
it depends on his approval منوط به موافقت و تصویب اوست
vote با اکثریت اراء تصویب کردن
instruments of ratification اسناد دال بر تصویب و تصدیق
enacts تصویب کردن نمایش دادن
homologate تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
unit price contract قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
rogation تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
pass صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
exchange of instruments of ratification مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
two man rule قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
copyrights عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyright عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
ok تصویب کردن موافقت کردن
okay تصویب کردن موافقت کردن
ratifying قبول کردن تصویب کردن
ratify قبول کردن تصویب کردن
ratifies قبول کردن تصویب کردن
homologate تصدیق کردن تصویب کردن
ratified قبول کردن تصویب کردن
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com