English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English Persian
hologram تصویر سه بعدی
holograms تصویر سه بعدی
Search result with all words
hidden فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
hologram تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
projecting تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
afterimage تصویر بعدی چیزی
photogene انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
word wrap حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
Other Matches
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image formation تولید تصویر تصویر
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
two-dimensional دو بعدی
one dimentional یک بعدی
three dimentional سه بعدی
subsequent بعدی
cubical سه بعدی
future بعدی
one dimentional تک بعدی
spatial سه بعدی
solid سه بعدی
solids سه بعدی
ulterior بعدی
succeeding بعدی
second thoughts بعدی
further بعدی
furthered بعدی
furthering بعدی
furthers بعدی
three-dimensional سه بعدی
serotine بعدی
unidimensional تک بعدی
two dimensional دو بعدی
tridimensional سه بعدی
unidimensional یک بعدی
three dimensional سه بعدی
puisne بعدی
latter day روز بعدی
feeder report گزارشات بعدی
follow up اماد بعدی
follow up اقدامات بعدی
immediate destination مقصد بعدی
four dimensional چهار بعدی
tridimensionality حالت سه بعدی
holographic image نمایی از شی سه بعدی
stereoscope سه بعدی نما
two dimensional array ارایه دو بعدی
deep space فضای سه بعدی
tother بعدی دیگر
t' other بعدی دیگر
three dimensional lattice شبکه سه بعدی
three dimentional array ارایه سه بعدی
aftereffect اثر بعدی
aftertastes لذت بعدی
aftertaste لذت بعدی
versatile چند بعدی
triaxial test ازمایش سه بعدی
succeeding generation نسل بعدی
subsere توالی بعدی
stereoscopic vision دید سه بعدی
3D analysis بررسی سه بعدی
space frame قاب سه بعدی
illusiansm نقاشی سه بعدی
t' other نفر بعدی
one dimensional array ارایه یک بعدی
tother نفر بعدی
dosseret بلوک سه بعدی
two dimensional lattice شبکه دو بعدی
3D analysis آنالیز سه بعدی
aftermath عواقب بعدی
three dimensional polymer بسپار سه بعدی
after-effect تاثیر بعدی
unidimensionality یک بعدی بودن
after-effects تاثیر بعدی
stereognosis ادراک سه بعدی
multidimensional چند بعدی
two demensional chromatography کروماتوگرافی دو بعدی
follow up supply اماد بعدی
multidimentional چند بعدی
n cube مکعب N بعدی
solid geometry هندسه سه بعدی
isometric Projection [نقشه هم اندازه سه بعدی]
bins بلوک سه بعدی الکترونیکی
three dimentional spreadsheet صفحه گسترده سه بعدی
second best نفر بعدی درجه دو
flat فایل دو بعدی از داده ها
flattest فایل دو بعدی از داده ها
second-best نفر بعدی درجه دو
ulterior plans تدابیر اجل بعدی
bin بلوک سه بعدی الکترونیکی
post indexing فهرست سازی بعدی
next state function تابع حالت بعدی
post indexing شاخص گذاری بعدی
color solid سه بعدی رنگ نما
aftereffect اثر بعدی داور
increments حرکت به محل بعدی
depth quening سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
increment حرکت به محل بعدی
space time دستگاه چهار بعدی
perspective space نمایش فضای سه بعدی
perspective دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
three-dimensional space فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
perspectives دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
epiphenomenon علائم بعدی و ثانوی مرض
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
z axis بردار عمق در گراف سه بعدی
her next was a merchant شوهر بعدی وی بازرگان بود
solid angle زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
rain check نوید یا قول دعوت بعدی
generic نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
four address instruction نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
multidimensional دارای خصوصیت چند بعدی
operation دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
solids سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
on گویی که هدف ضربه بعدی است
solid سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
umlaut ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
posthypnotic ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
stereophotography عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
fogging برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
afterborn زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
contour template مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
fetch دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
I'm looking forward to your next email. من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
geometry and rendering مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
shift forward انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
fetches دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
avalanches عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
fetched دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
formed دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
new- حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
line flyback اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
countered ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
form دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
chaining ذخیره سازی یک رکورد که آدرس بعدی در لیست را دارد
newer حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
countering ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
When is the next train to Oxford? چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
paraboloid شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
model geometric نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
multiple نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
link لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com