English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
Other Matches
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
silk ابریشم
silk نخ ابریشم
silk tasseled گل ابریشم
filoselle ابریشم پست
filature ابریشم پیچی
sericeous ابریشم نما
silken ابریشم نماکردن
floss silk ابریشم خام
silk cocoon پیله ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
sleave ابریشم خامه
organzine ابریشم تابیده
sleave silk ابریشم خام
sleave silk ابریشم نتابیده
coccon پیله ابریشم
caterpillar کرم ابریشم
organzine ابریشم باقی
actate silk ابریشم استاتی
aigrette کرک یا ابریشم
floss نخاله ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
silky ابریشم نما
rayon ابریشم مصنوعی
silkworms کرم ابریشم
silkworm کرم ابریشم
raw silk ابریشم خام
artificial silk ابریشم مصنوعی
floss ابریشم خام
artifical silk ابریشم مصنوعی
silk worm کرم ابریشم
mimosa درخت گل ابریشم
cocoon پیله کرم ابریشم
slub ابریشم نیم تاب
cocoons پیله کرم ابریشم
silken ابریشم پوش حریری
caseworm نوعی کرم ابریشم
tussah کرم ابریشم شرقی
ser پرورش کرم ابریشم
silk covered سیم ابریشم پوش
silk accents فرش های گل ابریشم
flossy شبیه ابریشم خام
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
tussore کرم ابریشم شرقی
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
marabou نوعی ابریشم خام
marabout نوعی ابریشم خام
tusseh کرم ابریشم شرقی
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
filament الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
waste silk ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
tablature تصویر نقاشی
graffiti نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vase structure بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
real time با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
vorticism مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
image formation تولید تصویر تصویر
paintings نقاشی
pictorial art نقاشی
daubery نقاشی بد
canvases نقاشی
canvas نقاشی
painting نقاشی
portraits نقاشی
daubry نقاشی بد
portrait نقاشی
the brush نقاشی
paint رنگ نقاشی
paysage نقاشی دورنما
spackle بتونه نقاشی
painted نقاشی شده
paints رنگ نقاشی
mural نقاشی دیواری
illusionism نقاشی از منافرخیالی
frescoes نقاشی دیواری
pallet knife کاردک نقاشی
nocturnes نقاشی از منظره شب
nocturne نقاشی از منظره شب
picturing نقاشی کردن
aquarelle نقاشی اب و رنگی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
pictured نقاشی کردن
painting and the like نقاشی و مانند ان
white ground technique اسلوب نقاشی
murals نقاشی دیواری
his painting lacked repose نقاشی وی توافق
fresco نقاشی دیواری
pictures نقاشی کردن
wall painting نقاشی دیواری
water colour نقاشی ابرنگی
watercolor نقاشی ابرنگ
living picture پرده نقاشی
oil paintings نقاشی بارنگ
animation نقاشی متحرک
pencils نقاشی مدادی
illusiansm نقاشی سه بعدی
animations نقاشی متحرک
graphic مربوط به نقاشی
pastel نقاشی بامدادرنگی
impaint نقاشی کردن
pencilling نقاشی مدادی
pencil نقاشی مدادی
mirror drawing نقاشی از ایینه
scumble رنگهای نقاشی
sand painting نقاشی روی شن
oil painting نقاشی بارنگ
portraiture نقاشی از صورت
picture نقاشی کردن
tableaux پرده نقاشی
tableaus پرده نقاشی
tableau پرده نقاشی
polychromy نقاشی رنگارنگ
drawing key کپیه نقاشی
palette knives کاردک نقاشی
palette knife کاردک نقاشی
miniature نقاشی باتذهیب
brush نقاشی کردن
brushes نقاشی کردن
finger painting نقاشی با انگشت
picture gallery اطاق نقاشی
finger painting نقاشی انگشتی
bepaint نقاشی کردن
easels سه پایه نقاشی
easel سه پایه نقاشی
miniatures نقاشی باتذهیب
plychromy نقاشی رنگارنگ
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com