Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English
Persian
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
Other Matches
bail
تضمین ضمانت کردن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
warranty
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranted
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
pecuniary liability
ضمانت ضمانت جبران خسارت
bond
تضمین کردن
ensuring
تضمین کردن
ensures
تضمین کردن
insures
تضمین کردن
ensure
تضمین کردن
ensured
تضمین کردن
certifying
تضمین کردن
warrants
تضمین کردن
certifies
تضمین کردن
certify
تضمین کردن
warranted
تضمین کردن
insuring
تضمین کردن
warrant
تضمین کردن
warranting
تضمین کردن
guarantee
تامین تضمین کردن
guarantees
تامین تضمین کردن
guaranteed
تامین تضمین کردن
to ensure something
تضمین کردن
[چیزی]
avouch
تضمین کردن مستقر ساختن
guaranteed
ضمانت کردن
vouch
ضمانت کردن
sponsors
ضمانت کردن
guarantees
ضمانت کردن
insure
ضمانت کردن
sponsoring
ضمانت کردن
sponsor
ضمانت کردن
answers
ضمانت کردن
vouch for
ضمانت کردن
answering
ضمانت کردن
answered
ضمانت کردن
answer
ضمانت کردن
guarantee
ضمانت کردن
warrent
ضمانت یاتعهد کردن
stand surety for a person
ضمانت کسی را کردن
warrant
ضمانت کردن مجوز
act as surety
کفالت یا ضمانت کردن
to stand surety for any one
ضمانت کسیرا کردن
warrants
ضمانت کردن مجوز
warranting
ضمانت کردن مجوز
warranted
ضمانت کردن مجوز
to take on
تعهد کردن
undertakes
تعهد کردن
covenants
تعهد کردن
covenant
تعهد کردن
undertaken
تعهد کردن
underwriting
تعهد کردن
undertake
تعهد کردن
underwritten
تعهد کردن
underwrites
تعهد کردن
underwrote
تعهد کردن
underwrite
تعهد کردن
take on
تعهد کردن
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
to vouch for any one's honesty
ضمانت درستی کسی را کردن
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
honors
ایفای تعهد کردن
honoured
ایفای تعهد کردن
honored
ایفای تعهد کردن
honoring
ایفای تعهد کردن
honouring
ایفای تعهد کردن
honours
ایفای تعهد کردن
honour
ایفای تعهد کردن
vouch
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
pledge
[archaic]
[guaranty]
تضمین
collateral
تضمین
guaranty
تضمین
guaranty
تضمین
guarantee
تضمین
assurance
تضمین
gurantee
تضمین
assurances
تضمین
warranty
تضمین
guarantee
تضمین
guarantees
تضمین
guaranteed
تضمین
warranted
تضمین حکم
seal
نشان تضمین
service obligation
تضمین خدمت
value as security
ارزش تضمین
warrant
تضمین حکم
bonded
تحت تضمین
bonded
تضمین دار
back letter
گواهی تضمین
in bond
تحت تضمین
under reserve
تحت تضمین
indemnification
تضمین خسارت
warrants
تضمین حکم
surety bond
تضمین نامه
bank note
چک تضمین شده
seals
نشان تضمین
embodiment
تضمین درج
money back
تضمین پرداخت
security
مصونیت تضمین
security
گرو تضمین
certified check
چک تضمین شده
guarantee period
مدت تضمین
warranting
تضمین حکم
indemnity
تاوان تضمین خسارت
indemnities
تاوان تضمین خسارت
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
guaranteed prices
قیمتهای تضمین شده
vouchers
مدرک تضمین کننده
voucher
مدرک تضمین کننده
gap in coverage
ناکافی بودن تضمین
warrent
حواله وسیله تضمین
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
bank paper
چک تضمین شده سفته بانکی
warranted rate of growth
نرخ رشد تضمین شده
bank note
چک تضمین شده سند در وجه حامل
bond
تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
This is the only way to guarantee that ...
تنها راه برای تضمین این است که ...
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
obligated stocks
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
warranties
ضمانت
warrant
ضمانت
sponsorship
ضمانت
warranty
ضمانت
warranted
ضمانت
suretyship
ضمانت
sponsored by
به ضمانت
guaranty
ضمانت
bond
ضمانت
guarantees
ضمانت
mainprise
ضمانت
sponsion
ضمانت
guarantee
ضمانت
warranting
ضمانت
guaranty
ضمانت
bail
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
ضمانت
warranty
ضمانت
gurantee
ضمانت
guarantee
ضمانت
warrants
ضمانت
guaranteed
ضمانت
pledges
وثیقه ضمانت
express warranty
ضمانت صریح
pledge
وثیقه ضمانت
sanction
ضمانت اجرا
assurance
ضمانت وثیقه
assurances
ضمانت وثیقه
irrepleviable
ضمانت برندار
irreplevisable
ضمانت برندار
limplied warranty
ضمانت ضمنی
responsibilities
ضمانت جوابگویی
responsibility
ضمانت جوابگویی
warranties
ضمانت نامه
pledged
وثیقه ضمانت
bonded
ضمانت شده
warranty
ضمانت نامه
bilable
ضمانت بردار
pledging
وثیقه ضمانت
bondholder
ضمانت دار
sanctioning
ضمانت اجرا
bank guarantee
ضمانت بانکی
guarantee period
دوره ضمانت
contract guarantee
ضمانت قرارداد
bailable
قابل ضمانت
sanctioned
ضمانت اجرا
letter of indemnity
ضمانت نامه
guaranty
ضمانت نامه
suretyship
عقد ضمانت
joint and several guarantee
ضمانت تضامنی
upon bail
بقیه ضمانت
pecuniary liability
ضمانت پولی
bank bond
ضمانت بانکی
bond
پیوستگی ضمانت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com