Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
homing adaptor |
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل |
|
|
Other Matches |
|
emission control |
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج |
freddie |
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
confusion reflector |
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده |
open loop system |
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه |
radio control |
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم |
transponder |
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند |
homing device |
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها |
homing |
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان |
air way station |
ایستگاه کنترل |
control station |
ایستگاه کنترل |
net control |
ایستگاه کنترل شبکه |
homing station |
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما |
forward air control post |
ایستگاه کنترل هوایی جلو |
simple network management protocol |
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است |
cw system |
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد |
coordinator |
تطبیق کننده |
adapter |
تطبیق کننده |
remotest |
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است |
remote |
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است |
remoter |
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است |
combining |
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند |
combines |
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند |
combine |
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند |
emitter |
منتشر کننده پس دهنده امواج |
oscillator |
تفکیک کننده امواج اشکارساز |
balloon reflector |
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن |
control bus |
مسیر کنترل |
lotic |
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
air control point |
نقطه کنترل مسیر هوایی |
aircraft vectoring |
کنترل مسیر سمتی هواپیما |
consolidating station |
ایستگاه تکمیل کننده بار |
survey station |
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری |
primary |
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند |
modulation |
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال |
control vane |
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز |
command heading |
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل |
modulates |
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی |
modulating |
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی |
modulate |
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی |
communication |
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند |
air way |
خط پروازهواپیما |
automatic trim |
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر |
holding pattern |
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده |
dispatch route |
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل |
claim frame |
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه |
captures |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
capture |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
capturing |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
control officer |
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده |
on station |
پروازهواپیما بالای هدف |
course stabilizer |
تثبیت کننده مسیر |
cut off attack |
تک قطع کننده مسیر |
burster course |
مسیر منفجر کننده |
chaff |
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار |
primary |
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند |
radiation scattering |
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج |
imethod |
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر |
relateral tell |
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه |
dial up |
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه |
stabilizing fin |
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر |
short |
بدون نیاز به حمل کننده مسیر |
shortest |
بدون نیاز به حمل کننده مسیر |
shorter |
بدون نیاز به حمل کننده مسیر |
course recorder |
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت |
string |
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود |
aeronautical station |
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی |
controllers |
کنترل کننده |
controller |
کنترل کننده |
range markers |
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب |
controller card |
کارت کنترل کننده |
disk controller |
کنترل کننده گرده |
controller |
نافر کنترل کننده |
disk controller |
کنترل کننده دیسک |
print controller |
کنترل کننده چاپ |
controllers |
نافر کنترل کننده |
peripheral controller |
کنترل کننده جنبی |
micro controller |
ریز کنترل کننده |
control member |
عضو کنترل کننده |
communications controller |
کنترل کننده ارتباطات |
drum controller |
کنترل کننده درام |
dual channel controller |
کنترل کننده دو کاناله |
vasomotor |
کنترل کننده رگها |
cluster controller |
کنترل کننده گروهی |
aircontroller |
کنترل کننده هوایی |
channel controller |
کنترل کننده مجرا |
peripheral controller |
کنترل کننده جانبی |
stabilizer |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
stabilisers |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
disk controller card |
کارت کنترل کننده دیسک |
loop control variable |
متغییر کنترل کننده حلقه |
ground control |
دستگاه کنترل کننده زمینی |
tidal sluice |
مجرای کنترل کننده جزر و مد |
spelling checker |
کنترل کننده حروف لغات |
line printer controller |
کنترل کننده چاپگر خطی |
floppy disk controller |
کنترل کننده فلاپی دیسک |
off roader |
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار |
control ship |
ناو کنترل کننده عملیات دریایی |
silicon controlled restifier |
یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی |
herwitz bishops |
فیلهای کنترل کننده دو قطر مجاورشطرنج |
crossing target |
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه |
radiological monitoring |
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای |
trapping |
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار |
administrators |
شخص یا نرم افزار کنترل کننده و پیشبرنده |
air raid reporting control ship |
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی |
administrator |
شخص یا نرم افزار کنترل کننده و پیشبرنده |
square in |
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
smartest |
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد |
smarting |
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد |
smarts |
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد |
smarter |
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد |
smarted |
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد |
smart |
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد |
processor |
تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود |
basics |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
basic |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
antivignetting filter |
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور |
terrain clearance |
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما |
layouts |
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ |
layout |
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ |
control buoy |
بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد |
all weather air station |
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی |
auto lean |
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود |
fasts |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
fast |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
fasted |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
fastest |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
lane |
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر |
lanes |
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر |
control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
grooves |
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان |
switched network backup |
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است |
groove |
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان |
multithread |
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود |
landing approach |
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل |
mechanical mouse |
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند |
peripheral |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
Hayes Corporation |
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند |
ball cushion |
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود |
disk operating system |
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک |
crane rail |
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر |
auto rich |
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود |
bombing angle |
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب |
automatic pilots |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
automatic pilot |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
task |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
apt |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
control panel |
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است |
processor |
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند |
executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
looped |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
loop |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
loops |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
real time |
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است |
circulation control |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
rolleron |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
flexible |
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر |
IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
summits |
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله |
transit route |
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت |
midcourse guidance |
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک |
summit |
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله |
control |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
controls |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
controlling |
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل |
inventory control |
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی |
declinating station |
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف |
checks |
تطبیق |
comparisons |
تطبیق |
adaptation |
تطبیق |
matches |
تطبیق |
adaptations |
تطبیق |
matching |
تطبیق |
harmony |
تطبیق |
match |
تطبیق |
comparison |
تطبیق |
conformation |
تطبیق |
checked |
تطبیق |
adjustment |
تطبیق |
accommodating |
تطبیق |
collation |
تطبیق |
collations |
تطبیق |
adjustments |
تطبیق |
check |
تطبیق |
harmonies |
تطبیق |
confirmation |
تطبیق |
base of trajectory |
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
fire lane |
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی |