English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
Other Matches
To plead ignorance. اظهار بی اطلاعی کردن
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
feign تظاهر کردن
dissemble تظاهر کردن
sham تظاهر کردن
shams تظاهر کردن
sham تظاهر کردن
pretend تظاهر کردن
affects تظاهر کردن به
affect تظاهر کردن به
pass off <idiom> تظاهر کردن
demonstration تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstrations تظاهر به انجام عملیات کردن
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
demonstrates نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrate نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrated نشان دادن تظاهر به عمل کردن
demonstrating نشان دادن تظاهر به عمل کردن
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
backslap تظاهر بصمیمیت کردن چاخان کردن
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
assume تظاهر کردن تقلید کردن
assumes تظاهر کردن تقلید کردن
informational اطلاعی
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
in the dark <idiom> هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
input داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
inputted داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
plaintext متن یا اطلاعی که کدگذاری یا رمزگذاری نشده باشد
message اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
messages اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
parameter اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
garbage داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
emptied یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptier یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptiest یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
displayed تظاهر
make-believe تظاهر
make believe تظاهر
affectations تظاهر
affectation تظاهر
pretenses تظاهر
pretense تظاهر
displaying تظاهر
pretences تظاهر
eyewash تظاهر
semblance تظاهر
pretence تظاهر
displays تظاهر
display تظاهر
prudery تظاهر
effusions تظاهر
effusion تظاهر
fakery تظاهر
grimaced تظاهر
grimaces تظاهر
grimacing تظاهر
pretension تظاهر
grimace تظاهر
pretensions تظاهر
gleaming تظاهر موقتی
preciosity تصنع تظاهر
simulation وانمود تظاهر
simulations وانمود تظاهر
flashiness خودفروشی تظاهر
gleams تظاهر موقتی
ostensive تظاهر امیز
gleamed تظاهر موقتی
gleam تظاهر موقتی
take a dive تظاهر به ناک اوت
ostentation خود فروشی تظاهر
feint نمایش دروغی تظاهر
feint تظاهر به عملیات تظاهرات
feints نمایش دروغی تظاهر
feinting نمایش دروغی تظاهر
feinted تظاهر به عملیات تظاهرات
feints تظاهر به عملیات تظاهرات
feinting تظاهر به عملیات تظاهرات
feinted نمایش دروغی تظاهر
redundant حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
She was pretending to be happy. او [زن] تظاهر به شاد بودن کرد.
His liberalism is merely a pose [an act] آزادمنشی او فقط تظاهر است
trichosis ناخوشی مو
pathogenetic ناخوشی زا
illnesses ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
indisposedness ناخوشی
sickness ناخوشی
sicknesses ناخوشی
ill health ناخوشی
illness ناخوشی
morbidness ناخوشی
morbidity ناخوشی
had health ناخوشی
diseases ناخوشی
maladies ناخوشی
malady ناخوشی
disease ناخوشی
invalidism ناخوشی
To stage political demonstrations. تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
put up a good front <idiom> وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
The demonstrators were waving the flags. تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
liver ناخوشی جگر
livers ناخوشی جگر
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
dermatopathy ناخوشی پوست
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
bulimy ناخوشی گرسنگی
biliousness ناخوشی زردابی
morbid ویژه ناخوشی
pathognomic نماینده ناخوشی
pathogeny پیدایش ناخوشی
diagnoses تشخیص ناخوشی
diagnosis تشخیص ناخوشی
estival ناخوشی تابستانی
spell حمله ناخوشی
laryngopathy ناخوشی خرخره
myopathy ناخوشی ماهیچه
spells حمله ناخوشی
out break of a disease شیوع ناخوشی
impaludism ناخوشی مردابی
microzym میکرب ناخوشی
hepatic disease ناخوشی جگر
liver trouble ناخوشی جگر
maldemer ناخوشی دریا
mal de mer ناخوشی دریا
enteropathy ناخوشی رودهای
morbific ناخوشی اور
morbific تولیدکننده ناخوشی
pathognomomical نماینده ناخوشی
spelled حمله ناخوشی
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
face dodge گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
one two تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
To be a bit la – di – da . «مکش مرگ ما» بودن ( پرافاده و اهل تظاهر )
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
contagion سرایت ناخوشی واگیر
contagions سرایت ناخوشی واگیر
pestilence ناخوشی همه جاگیر
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
metastasis جابجا شدن ناخوشی
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
laryngopathy ناخوشی خشک نای
bunt ناخوشی قارچی گندم
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
attack اصابت یا نزول ناخوشی
qualm ناخوشی همه جاگیر
mycotic دچار ناخوشی قارچی
pandemics ناخوشی همه گیر
pandemic ناخوشی همه گیر
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
qualms ناخوشی همه جاگیر
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
redundant بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
i have no knowledge of it هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
quarterback draw نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
edit فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com