English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
system balance تعادل سیستم
Other Matches
self poise تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
counterweight حالت تعادل وزنه تعادل
counterweights حالت تعادل وزنه تعادل
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
equipollence تعادل
equivalency تعادل
unbalancing تعادل
unbalances تعادل
astatic بی تعادل
stability تعادل
unbalance تعادل
equivalence تعادل
stasis تعادل
equilibrium تعادل
equipoise تعادل
par تعادل
balances تعادل
balance تعادل
equality تعادل
line balance تعادل خط
static sense حس تعادل
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
counter weight وزنه تعادل
static reflex بازتاب تعادل
crane balance تعادل جرثقیل
counterpoise حالت تعادل
flyweights وزنه تعادل
ballast وزنه تعادل
ballast جرم تعادل
counterweigh وزنه تعادل
flyweight وزنه تعادل
hydrostatic equiblibrium تعادل ئیدرواستاتیک
partial eqilibrium تعادل جزئی
phase balance تعادل فازی
market equilibrium تعادل بازار
gas equilibrium تعادل گازی
imbalance عدم تعادل
general equilibrium تعادل عمومی
structural equilibrium تعادل بنیانی
magnetic balance تعادل میدان
magnetic balance تعادل مغناطیسی
righting reflex بازتاب تعادل
equilibrium حد تعادل مایعات
homeostasis تعادل حیاتی
chemical equilibrium تعادل شیمیایی
heat balance تعادل حرارتی
spring balance تعادل فنری
counterbalanced وزنه تعادل
equilibrium تعادل اقتصادی
inequilibrium empty تعادل بی بار
stability unloaded تعادل بی بار
counterbalance وزنه تعادل
imbalances عدم تعادل
stable empty تعادل بی بار
line balancing تعادل خطی
kinetic equilibrium تعادل سینتیکی
equilibrium وضع تعادل
counterbalances وزنه تعادل
stable equilibrium تعادل پایدار
impedance balancing تعادل امپدانس
state of equilibrium حالت تعادل
static equilibrium تعادل ایستا
statics تعادل شناسی
condition of equilibrium شرط تعادل
structural equilibrium تعادل ساختاری
in ballast در حال تعادل
surge chamber مخزن تعادل
equilibrium constant ثابت تعادل
equilibrium موازنه و تعادل
load balance تعادل بار
unstable equilbrium تعادل ناپایدار
equilibrium vapor pressure فشار به حد تعادل
equilibrium point نقطه تعادل
elevator سکان تعادل
counterweight وزنه تعادل
equilibrtum diagram نمودار تعادل
equilibrium method روش تعادل
neutral equilibrium تعادل خنثی
neutral equilibrium تعادل بی طرف
neutral equilibrium تعادل بی تفاوت
equilibrium diagram دیاگرام تعادل
aerodynamic balance تعادل ایرودینامیکی
equilibrium conditions شرایط تعادل
balance tab بالچه تعادل
unstable equilibrium تعادل ناپایدار
unstable equilibrium تعادل بی ثبات
equilibrium time زمان تعادل
compensations تعادل کمپنزاسیون
equilibrium theory نظریه تعادل
compensation تعادل کمپنزاسیون
back lash eliminator تعادل پس زنش
equilibrium state حالت تعادل
balanc point نقطه تعادل
equilibrium price قیمت تعادل
balance of power تعادل قدرتها
unstable equilibium تعادل ناپایدار
balanced handle دسته تعادل
equilibrium position وضع تعادل
balanced state حالت تعادل
equilibrium condition شرط تعادل
thermal equilibrium تعادل گرمایی
analytical balance تعادل تحلیلی
momentary equilibrium تعادل لحظهای
dynamic stability تعادل پویا
dymanic balance تعادل پویا
counterweights وزنه تعادل
disequilibrium عدم تعادل
attenuation compensation تعادل میرایی
elevators سکان تعادل
ataxiameter تعادل سنج
budget balance تعادل بودجه
dynamic equilibrium تعادل پویا
dynamic equilibrium تعادل دینامیکی
equilibrator الت تعادل
equilibration تعادل جویی
momentary equilibrium تعادل انی
air parity تعادل هوایی
electric balance تعادل الکتریکی
voltage compensation تعادل ولتاژ
elastic equilibrium تعادل ارتجاعی
burden balance تعادل بار
balances موازنه کردن تعادل
moisture equivalent ضریب تعادل رطوبتی
international equilibrium تعادل بین المللی
isopiestic حالت تعادل فشار
fins برای حفظ تعادل
stability under load تعادل زیر بار
inequilibrium loaded تعادل زیر بار
fin برای حفظ تعادل
metacenter مرکز تعادل ناو
hydro statics علم تعادل ابگونه ها
low load adjustment تنظیم تعادل بارکم
dynamic balance تعادل و توازن حرکتی
governor balance weight وزنه تعادل رگولاتور
long run equilibrium تعادل بلند مدت
market clearing price قیمت تعادل در بازار
equilibrium vapor pressure فشار بخار تعادل
full employment equilibrium تعادل اشتغال کامل
disequilibrate بدون تعادل کردن
partial equilibrium analysis تحلیل تعادل جزئی
hydrostatics علم تعادل مایعات
stabilization متعادل کردن تعادل
equanimity تعادل فکری انصاف
isogony تعادل و تساوی دررشد
stationary state تعادل درحالت سکون
warmth تعادل گرما ملایمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com