Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
intrapsychic conflict
تعارض درون روانی
Other Matches
mental conflict
تعارض روانی
intrapsychic
درون روانی
endopsychic
درون روانی
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
conflict
تعارض
conflicted
تعارض
conflicts
تعارض
basic conflict
تعارض بنیادی
conflict of lows
تعارض قوانین
conflict of laws
تعارض قوانین
triangular conflict
تعارض سه وجهی
role conflict
تعارض نقش
approach avoidance conflict
تعارض گرایشی- اجتنابی
interpersonal conflict
تعارض میان فردی
malingering
تعارض به منظور فرار ازخدمت
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
mental
روانی
psychical
روانی
flows
روانی
facility
روانی
mellifluence
روانی
freedom
روانی
freedoms
روانی
subversives
روانی
psychological
روانی
fluidity
روانی
subversive
روانی
psychic
روانی
flow
روانی
flowed
روانی
yield point
حد روانی
volubility
روانی
liquid limit
حد روانی
fluency
روانی
liquid limit test
ازمون حد روانی
psychogenesis
پدیدایی روانی
mental illness
بیماری روانی
psycholepsy
افت روانی
mental disorder
اختلال روانی
mental disorder
بیماری روانی
mental disease
بیماری روانی
psychological factors
عوامل روانی
psychological environment
محیط روانی
psychograph
نمودار روانی
psychological field
میدان روانی
psychotic
بیمار روانی
psychosis
بیماری روانی
psychognosis
شناخت روانی
psycholepsis
افت روانی
mental derangement
اشفتگی روانی
mental hygiene
بهداشت روانی
psychiatric nurse
پرستار روانی
psychiatric hospital
بیمارستان روانی
psychasthenia
ضعف روانی
mental status
وضع روانی
mental test
ازمون روانی
psychological test
ازمون روانی
neurasthenia
خسته روانی
playing the man
بازی روانی
physical psychological
جسمی- روانی
physical psychological
تنی- روانی
complex
عقده روانی
mental health
سلامت روانی
mental health
بهداشت روانی
mental disturbance
اختلال روانی
mental examination
معاینه روانی
psychiatric disorder
اختلال روانی
mental economy
اقتصاد روانی
psychodiagnosis
تشخیص روانی
psychic trauma
اسیب روانی
psychic secretion
تراوش روانی
psychic energy
نیروی روانی
psychic deafness
ناشنوایی روانی
psychic blindness
نابینایی روانی
psychic apparatus
دستگاه روانی
psychiatric social work
مددکاری روانی
complexes
عقده روانی
ease of style
روانی انشا
supersensible
روحی روانی
nervous breakdowns
فروباشی روانی
nervous breakdown
بحران روانی
nervous breakdown
فروباشی روانی
sociopsychological
اجتماعی- روانی
moods
وضع روانی
mood
وضع روانی
nervous breakdowns
بحران روانی
psychological warfare
جنگ روانی
versatility
روانی مهارت
flows
روانی سلاست
flowed
روانی سلاست
cathexis
نیروگذاری روانی
cathexis
تمرکز روانی
cathexis
انرژی روانی
analeptic
نیروبخش روانی
exopsychic
برون روانی
gift of the gab
روانی زبان
stream of consciousness
تسلسل روانی
flow
روانی سلاست
mentally
از نظر روانی
psyho
بیمار روانی
psychopharmacology
داروشناسی روانی
psychopaysical
روانی- فیزیکی
psychopathy
اختلالات روانی
psychopathy
معالجه روانی
neurosis
اختلال روانی
psychiatry
پزشکی روانی
psychoanalysis
تحلیل روانی
psychomotor
روانی- حرکتی
liquid limit
مرز روانی
psychological space
فضای روانی
psychological scale
مقیاس روانی
psychological operations
عملیات روانی
stressing
فشار روانی
fluidity
روانی بیان
psychopath
بیمار روانی
sanity
سلامت روانی
psychopaths
بیمار روانی
neuroses
اختلال روانی
psychosurgery
جراحی روانی
psychotherapy
درمان روانی
psychosocial
روانی- اجتماعی
psychosexual
روانی- جنسی
stresses
فشار روانی
stress
فشار روانی
mental element of crime
عنصر روانی جرم
depth psychology
تجزیه و تحلیل روانی
neuropsychiatric
مرض روانی و عصبی
psychological warfare
عملیات جنگ روانی
california psychological inventory
پرسشنامه روانی کالیفرنیا
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
mental measurement
اندازه گیری روانی
facility
وسیله تسهیل روانی
stressing
تنش جسمانی- روانی
psychomotor agitation
بیقراری روانی- حرکتی
psychologism
پیروی از اصول روانی
stress
تنش جسمانی- روانی
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
psychotherapeutic
وابسته بدرمان روانی
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
phrenology
جمجمه شناسی روانی
psychopathology
اسیب شناسی روانی
nervous breakdown
درماندگی روانی
[پزشکی]
nervous breakdown
ناتوانی روانی
[پزشکی]
psychomotor tests
ازمونهای روانی- حرکتی
psychonomics
محیط شناسی روانی
reflux condenser
چگالنده باز روانی
psychomotor retardation
کندی روانی- حرکتی
psychopathologist
اسیب شناس روانی
nervous breakdown
واماندگی روانی
[پزشکی]
psychopaths
مبتلا بامراض روانی
psychopath
مبتلا بامراض روانی
to speak with f.
به روانی سخن گفتن
organic mental disorder
اختلال روانی عضوی
pgr
بازتاب گالوانیکی- روانی
viscosity
ناروانی کند روانی
psychasthenia
خستگی روانی بی تصیمی
stressable
<adj.>
فشار روانی پذیر
psi ability
توانایی فرا روانی
stress tolerance
تحمل فشار روانی
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
psychodynamics
پویش شناسی روانی
stresses
تنش جسمانی- روانی
reagent
موضوع ازمایش روانی
reflux column
ستون باز روانی
psychodiagnostics
ابزارهای تشخیص روانی
psychodrama
نقش گزاری روانی
psychic determinism
علیت گرایی روانی
psychogalvanic reflex
بازتاب گالوانیکی- روانی
psychoneural parallelism
توازی نگری روانی- عصبی
acute stress reaction
واکنش حاد فشار روانی
psychopathology
علم اسیب شناسی روانی
psychognosy
تحقیقات روانی روان پژوهش
mental deficiency
عقب ماندگی روانی وفکری
post traumatic stress disorder
اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychognosis
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
avoidance avoidance conflict
تعارض اجتنابی- اجتنابی
approach approach conflict
تعارض گرایشی- گرایشی
dsm
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
illinois test of psycholinguistic
ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
psychergograph
دستگاه اندازه گیری کار روانی
psychoneurosis
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
cathectic
وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
depressions
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depression
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
schizoid
مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
How does he
[she]
tick?
او
[مرد ]
[زن]
چطور
[از نظر روانی]
عمل میکند؟
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
endocarp
درون بر
inward
درون
abintra
از درون
insides
درون
reentrant
درون رو
cores
درون
internally
از درون
interiors
درون
inly
از درون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com