Dictiornary-Farsi | تعارف رابگذار کنار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
There is no need dor ceremony between us.	تعارف رابگذار کنار


Other Matches

Try to be serious for a change .	شوخی رابگذار کنار
chivalry	تعارف
unceremoniously	بی تعارف
unceremonious	بی تعارف
complimented	تعارف
complimenting	تعارف
compliments	تعارف
compliment	تعارف
comity	تعارف
florulent	خوش تعارف
uncomplimentary	بی تعارف ناخوشایند
smoothe	تعارف امیز
offerer	تعارف کننده
ceremoniousness	رعایت تعارف
left handed compliment	تعارف غیر صمیمانه
bluntly	بدون تعارف ونزاکت
An insincere offer(gesture).	تعارف خشک وخالی
to make a present of	پیشکش یا تعارف کردن
offer round	به همه تعارف کردن
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .	قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
One could be taken up on ones offer.	تعارف آمد نیامد دارد
Fine words butter no parsnips.	از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
Lets talk business. Lets talk turkey.	بی تعارف وجدی حرف بزنیم
Dont mention it . You are welcome.	اختیار دارید (درمقام تعارف )
to ply any one with drink	باصرارنوشابه بکسی تعارف کردن
salutations	تعارف سلام اول نامه
Offer him some chocolates.	به ایشان شکلات تعارف کنید
an empty gesture	رفتار [تعارف] خشک وخالی
well oiled	تعارف امیز چرب و نرم
salutation	تعارف سلام اول نامه
I realy mean it .	جدی می گویم فکر نکن تعارف می کنم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .	اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
side aisle	کنار
edges	: کنار
ex	کنار
ex-	کنار
besides	کنار
edge	: کنار
apart	کنار
rims	کنار
bank	کنار
brims	کنار
brimming	کنار
brimmed	کنار
brim	کنار
marge	کنار
recess	کنار
recesses	کنار
waterfront	اب کنار
waterfronts	اب کنار
margins	کنار
margin	کنار
brink	کنار
rim	کنار
banks	کنار
lip	کنار
bordering	کنار
away	کنار
bordered	کنار
border	کنار
abutment	کنار
along side	در کنار
along side	تا کنار
lotos	کنار
rand	کنار
off	از کنار
bourne	کنار
border line	خط کنار
on shore	بر کنار
lotus	کنار
lotuses	کنار
marginate	کنار
verge	کنار
lote	کنار
limit	کنار
verges	کنار
list	کنار
lay away	کنار گذاشتن
floret of ray	گلچه کنار
sidelined	خط کنار زمین
coping	کنار امدن
pt down	کنار گذاردن
coast	کنار دریا
sideline	خط کنار زمین
sidelines	خط کنار زمین
bow out	کنار کشیدن
sidelining	خط کنار زمین
to put a way	کنار گذاشتن
lote	درخت کنار
to put by	کنار گذاشتن
touchline	خط کنار زمین
lotos	درخت کنار
by the side of the road	در کنار جاده
coasts	کنار دریا
strand	کنار دریا
shipside	کنار کشتی
bypassing	کنار گذار
side step	کنار رفتن
foreshore	کنار دریا
roadsides	کنار جاده
roadside	کنار جاده
riparian	رود کنار
foreshores	کنار دریا
wayside	کنار جاده
seacoast	دریا کنار
side foot	ضربه با کنار پا
step aside	کنار رفتن
bypasses	کنار گذار
bypassed	کنار گذار
pull away	کنار گرفتن
strand	کنار رود
put aside	کنار گذاشتن
to set by	کنار گذاشتن
strands	کنار دریا
strands	کنار رود
put away	کنار گذاردن
put in	کنار امدن با
to leave off	کنار گذاشتن
bypass	کنار گذار
to lay aside	کنار گذاشتن
shipboard	کنار کشتی
bedside	کنار بستر
deposits	کنار گذاشتن
limbo	کنار دوزخ
by the window	کنار پنجره
seaside	دریا کنار
seastrand	دریا کنار
riverside	کنار رور
overrule	کنار گذاشتن
overruled	کنار گذاشتن
overrules	کنار گذاشتن
Stand asid . step aside .	کنار بایست
withdrawal	کنار کشیدن
withdrawals	کنار کشیدن
lotos eater	کنار خوار
Joking aside. <idiom>	شوخی به کنار.
shelf	کنار گذاشتن
reserve	کنار گذاشتن
reserves	کنار گذاشتن
reserving	کنار گذاشتن
off	از روی از کنار
lotus	درخت کنار
lotuses	درخت کنار
next	جنب کنار
deposit	کنار گذاشتن
lotus eater	کنار خوار
graveside	در کنار آرامگاه
earmark	کنار گذاشتن
recedes	کنار کشیدن
earmarks	کنار گذاشتن
recede	کنار کشیدن
receded	کنار کشیدن
receding	کنار کشیدن
gravesides	در کنار آرامگاه
Joking apart. <idiom>	شوخی به کنار.
shores	کنار دریا
sides	سمت کنار
by	نزدیک کنار
waterside	کنار دریا
sheer	کنار رفتن
shore	کنار دریا
lotus-eaters	کنار خوار
lotus-eater	کنار خوار
side	سمت کنار
road ditch	راه آب [کنار جاده]
roadhouse	میخانهی کنار راه
roadhouses	میخانهی کنار راه
towpath	جادهی کنار آب راه
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
jooshim	داور کنار تکواندو
to set aside [temporarily]	[موقتا] کنار گذاشتن
to put something on the shelf <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
long shore	وابسته بدریا کنار
to put something into cold storage <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
holiday by the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
waterside workmen	کارگران کنار دریا
road side	کنار جاده یا خیابان
safety fence	جانپناه کنار راه
sea dike	دیوار کنار اب دریا
a seat by the window	یک صندلی کنار پنجره
towpaths	جادهی کنار آب راه
to stand at [by] the window	کنار پنجره ایستادن
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
the ins and outs	گوشه و کنار جرئیات
holiday by the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
ratch	کنار یا لبه کشتی
crash barrier	حصار کنار جاده
ex ship	تحویل در کنار کشتی
cross block	سد کردن خط دفاعی از کنار
colocate	کنار هم قرار گرفتن
sculled	پاروی کنار قایق
marshalled	داوران کنار مسیر
sculls	پاروی کنار قایق
barrier inspection	بازدید کنار جاده
scull	پاروی کنار قایق
inshore	نزدیک دریا کنار
marshals	داوران کنار مسیر