English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
Search result with all words
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Other Matches
registration number تعداد دفعات ثبت تیر
registration numbers تعداد دفعات ثبت تیر
Can count on the fingers of one hand <idiom> رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود]
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
frequency تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
main مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
partial shipment حمل به دفعات
shipment by instalments حمل به دفعات
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeats تکرار کردن تکرار شدن
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
write enable ring حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
thermoplastics پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
ferrules حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
loops حلقه درون حلقه دیگر
crispest موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop حلقه درون حلقه دیگر
looped حلقه درون حلقه دیگر
crisper موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp موجدارکردن حلقه حلقه کردن
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
eye bolt حلقه حلقه اتصال
purls حلقه حلقه شدن
convolute حلقه حلقه کردن
purled حلقه حلقه شدن
purling حلقه حلقه شدن
wreathy حلقه حلقه شده
quoit حلقه پرتاب حلقه
purl حلقه حلقه شدن
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
reduplication تکرار
duplication تکرار
repetitions تکرار
iterance تکرار
frequence تکرار
recapitulation تکرار
frequentation تکرار
frequentness تکرار
replication تکرار
repeat تکرار
frequency تکرار
repetition تکرار
repeats تکرار
frequencies تکرار
epanalepsis تکرار
renewals تکرار
iteration تکرار
reiteration تکرار
renewal تکرار
practice تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
practising تکرار
tautology تکرار
ingemination تکرار
tautologies تکرار
practise تکرار
recapitulations تکرار
rehearsals تکرار
practises تکرار
rehearsal تکرار
recidivism تکرار
practicing تکرار
frequent تکرار شونده
reptition compulstion وسواس تکرار
iterative تکرار شده
iterable تکرار کردنی
rehearsals تکرار عملیات
frequenting تکرار شونده
repetition باز گو تکرار
ingeminate تکرار کردن
rehearsal تکرار مجدد
rehearsal تکرار عملیات
frequents تکرار شونده
merism تکرار متشابهات
replication پاسخگویی تکرار
rehearsals تکرار مجدد
repetition instruction دستوالعمل تکرار
iterant تکرار کننده
repeat counter شمارنده تکرار
repeatable قابل تکرار
repeatability قابلیت تکرار
pulse repetition تکرار تپش
pulse repetition تکرار ضربان
repeat key کلید تکرار
pleonasm تکرار بیمورد
iterate تکرار کردن
palilogy تکرار تاکیدی
repetition of position تکرار وضعیت
repeater تکرار کننده
frequented تکرار شونده
iterative تکرار کننده
repetition of an act تکرار کاری
repetition instruction دستورالعمل تکرار
recidivism تکرار جرم
typematic key کلید تکرار
renews تکرار کردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
circular frequency تکرار دورانی
replicate تکرار کردن
replicated تکرار کردن
replicates تکرار کردن
repeats تکرار کردن
repeats تکرار کنید
renewing تکرار کردن
renew تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
reiterating تکرار کردن
auto repeat خود تکرار
repeats تکرار تجدید
replicating تکرار کردن
repetitions باز گو تکرار
ibidem تکرار میشود
frequency of vibration تکرار ارتعاش
tautologic بیهوده تکرار کن
reiterates تکرار کردن
use تکرار ممارست
uses تکرار ممارست
repetitous تکرار کننده
repeat تکرار کنید
to repeat oneself تکرار شدن
repeat تکرار تجدید
recurs تکرار شدن
recur تکرار شدن
recurred تکرار شدن
repeat تکرار کردن
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
recapitulation تکرار رئوس مطالب
polysyndeton تکرار حرف ربط
overeun error خطای تکرار شده
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
duplication check مقابله از راه تکرار
to make repeat وادار به تکرار کردن
recidivist عامل تکرار جرم
recidivists عامل تکرار جرم
recidivists تکرار کننده جرم
recapitulations تکرار رئوس مطالب
ingeminate تکرار و تاکید کردن
repeat action key کلید تکرار عمل
regenerative repeater تکرار کننده باززا
recapitulations تکرار رشدو نمو
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recidivist تکرار کننده جرم
spaced repetition تکرار فاصله دار
autorepeat key کلید تکرار خودکار
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
recurring costs هزینههای تکرار شونده
reduplicate تکرار کردن دوچندان
recapitulation تکرار رشدو نمو
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
repeat مکرر کردن تکرار شدن
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
repeats مکرر کردن تکرار شدن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com