Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English
Persian
field shop
تعمیرگاه صحرایی
Other Matches
shop supply
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
workshops
تعمیرگاه
workshop
تعمیرگاه
repair shop
تعمیرگاه
pools
تعمیرگاه
pool
تعمیرگاه
pooled
تعمیرگاه
dockyards
تعمیرگاه کشتی
dock
تعمیرگاه کشتی
docked
تعمیرگاه کشتی
docks
تعمیرگاه کشتی
shop
کارگاه تعمیرگاه
shopped
کارگاه تعمیرگاه
shops
کارگاه تعمیرگاه
dockyard
تعمیرگاه کشتی
van
اتلیه تعمیرگاه
vans
اتلیه تعمیرگاه
pool equipment
وسایل تعمیرگاه
mobile repair shop
تعمیرگاه سیار
base shop
تعمیرگاه پادگانی
Where is the nearest garage
نزدیکترین تعمیرگاه کجاست؟
railway shop
تعمیرگاه راه اهن
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
campestral
صحرایی
outdoor
صحرایی
field gun
توپ صحرایی
gerbille
موش صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
gerbil
موش صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
ratton
موش صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
call box
تلفن صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field work
کار صحرایی
field wire
سیم صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
field ration
جیره صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
call boxes
تلفن صحرایی
field hospital
بیمارستان صحرایی
field hospitals
بیمارستان صحرایی
latrine
توالت صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
rat
موش صحرایی
outsentry
پاسدار صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
caracal
گربه صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
abutilon
خطمی صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
can
مستراح صحرایی
canning
مستراح صحرایی
cans
مستراح صحرایی
voles
موش صحرایی
vole
موش صحرایی
crab apples
سیب صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
field army
ارتش صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
gerbils
موش صحرایی
field exercise
خدمات صحرایی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
fieldpiece
تفنگ یا توپ صحرایی
tare
ویسیای صحرایی ماشک
dodder
کتان صحرایی لرزیدن
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
field officer
افسر عملیات صحرایی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
hudson seal
خز موش صحرایی امریکا
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
field manual
ائین نامه صحرایی
fields
زمینه رزمی صحرایی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
field
زمینه رزمی صحرایی
dodders
کتان صحرایی لرزیدن
field radio
رادیوی قابل حمل صحرایی
coyote
گرگ صحرایی امریکای شمالی
field operating
فعال درصحرا رده صحرایی
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
lemmings
موش صحرایی قطب شمال
hock
گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
lemming
موش صحرایی قطب شمال
coyotes
گرگ صحرایی امریکای شمالی
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
peafowl
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
ess
دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events
مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
cross country
خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
central pastry kitchen
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
pioneer heliport
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
hare
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hares
خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
camp chair
صندلی سفری صندلی صحرایی
field work
استحکامات صحرایی استحکامات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com