Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
base shop	تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
Other Matches
shop supply	وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
maintenance shop	کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
pooled	تعمیرگاه
pool	تعمیرگاه
repair shop	تعمیرگاه
workshops	تعمیرگاه
workshop	تعمیرگاه
pools	تعمیرگاه
docked	تعمیرگاه کشتی
docks	تعمیرگاه کشتی
field shop	تعمیرگاه صحرایی
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
shop	کارگاه تعمیرگاه
base shop	تعمیرگاه پادگانی
shops	کارگاه تعمیرگاه
shopped	کارگاه تعمیرگاه
van	اتلیه تعمیرگاه
mobile repair shop	تعمیرگاه سیار
dockyard	تعمیرگاه کشتی
vans	اتلیه تعمیرگاه
dockyards	تعمیرگاه کشتی
dock	تعمیرگاه کشتی
Where is the nearest garage	نزدیکترین تعمیرگاه کجاست؟
railway shop	تعمیرگاه راه اهن
depot maintenance	نگهداری امادگاهی
depot supply	اماد امادگاهی
depot repair	تعمیرات امادگاهی
base repair	تعمیرات پایگاهی
bingle	ضربه پایگاهی
base unit	یکان پایگاهی
base operation	عملیات پایگاهی
corrective maintenance	نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance	تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
island bases	پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
detentions	نگهداری
detention	نگهداری
conservation	نگهداری
landing, storage, delivery	نگهداری
upkeep	نگهداری
safe keeping	نگهداری
internment	نگهداری
retinues	نگهداری
safe guard	نگهداری
custody	نگهداری
sustentation	نگهداری
sustention	نگهداری
retention	نگهداری
storage	نگهداری
holding	نگهداری
guarding subsidy	حق نگهداری
sustenance	نگهداری
keeping	نگهداری
protection	نگهداری
guardianship	نگهداری
preservation	نگهداری
detainer	نگهداری
maintenance	نگهداری
retinue	نگهداری
maintrain	نگهداری کردن
maintenance support	پشتیبانی نگهداری
maintenance status	وضعیت نگهداری
conserve	نگهداری کردن
conserving	نگهداری کردن
organizational maintenance	نگهداری سازمانی
deffered maintenance	نگهداری مخصوص
categories of maintenance	انواع نگهداری
conserves	نگهداری کردن
categories of maintenance	طبقات نگهداری
depot maintenance	نگهداری دپویی
conserved	نگهداری کردن
restraints	نگهداری خودداری
energy preservation	نگهداری انرژی
field capacity	فرفیت نگهداری
levels of maintenance	ردههای نگهداری
interludes	نگهداری مقدماتی
interlude	نگهداری مقدماتی
maintenance cost	هزینه نگهداری
maintenance cost	ارزش نگهداری
maintenance functions	کارکردهای نگهداری
maintenance period	دوره نگهداری
holding costs	مخارج نگهداری
holding capacity	فرفیت نگهداری
field maintenance	نگهداری در صحرا
granfather file	نگهداری می شوند
field maintenance	نگهداری صحرایی
tenure	نگهداری اشغال
category	طبقه نگهداری
holding time	زمان نگهداری
care	نگهداری موافبت
keep track of <idiom>	نگهداری یاداشت
maintenance	تعمیر و نگهداری
safeguard	نگهداری کردن
safeguarded	نگهداری کردن
safeguards	نگهداری کردن
support	نگهداری کردن
warehousing	نگهداری در انبار
to take keep	نگهداری کردن
account	نگهداری حسابها
to maintain one's family	نگهداری کردن
maintenance	نگهداری و تعمیر
cared	نگهداری موافبت
cares	نگهداری موافبت
restraint	نگهداری خودداری
care of supplies	نگهداری اماد
LSD	نگهداری تحویل
hold	ایست نگهداری
manage	نگهداری کردن
to maintain a road	نگهداری کردن
holds	ایست نگهداری
maintains	نگهداری کردن
maturing	نگهداری بتن
keep	نگهداری کردن
maintain	نگهداری کردن
keeps	نگهداری کردن
tend	نگهداری کردن از
tended	نگهداری کردن از
tending	نگهداری کردن از
tends	نگهداری کردن از
preventive maintenance	نگهداری حفافتی
preventive maintenance	نگهداری پیشگیری
maintained	نگهداری کردن
retentivity	قدرت نگهداری
upkeep	نگهداری کردن
record keeping	نگهداری سوابق
tenability	قابلیت نگهداری
program maintenance	نگهداری برنامه
the keeping of a festival	نگهداری عید
preventive maintenance	نگهداری پیشگیرانه
maintain	نگهداری کردن
safeguarding	نگهداری کردن
gurantee period	دوره نگهداری تاسیسات
remote servicing	نگهداری از راه دور
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
membrane curing	نگهداری غشایی بتن
depositery	محل نگهداری سپرده
maintenance work	کار تعمیر و نگهداری
entertainable	قابل پذیرائی و یا نگهداری
remote maintenance	نگهداری از راه دور
moist curing	نگهداری مرطوب بتن
poor law	قانون نگهداری از تهیدستان
maintenance routine	روال تعمیر و نگهداری
schedule maintenance	نگهداری زمانبندی شده
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
hold something back <idiom>	نگهداری اطلاعات از کسی
keep time <idiom>	نگهداری میزان و وزن
to bear up	نا امیدنشدن نگهداری کردن
power of reservation	حق نگهداری وذخیره کردن
baby farm	محل نگهداری کودکان
gasholders	محل نگهداری بنزین
upkeep	هزینه نگهداری و تعمیر
upkeep	هزینه نگهداری وتعمیر
mewing	دراصطبل نگهداری کردن
bestride	نگهداری ودفاع کردن از
mewed	دراصطبل نگهداری کردن
mew	دراصطبل نگهداری کردن
support	تایید کردن نگهداری
maintenance	نگهداری از تاسیسات یاساختمان
ammunition depot	محل نگهداری مهمات
software maintenance	نگهداری نرم افزار
management	اجرا و نگهداری شبکه
gasholder	محل نگهداری بنزین
managements	اجرا و نگهداری شبکه
stickboy	متصدی نگهداری چوبهای هاکی
patronized	نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes	نگهداری کردن مشتری شدن
accountable depot	مرکز نگهداری سوابق حسابداری
hold at disposal	در اختیار دیگری نگهداری کردن
accountable supply distribution activity	سازمان نگهداری سوابق امادی
patronize	نگهداری کردن مشتری شدن
patronises	نگهداری کردن مشتری شدن
patronised	نگهداری کردن مشتری شدن
warrens	محل نگهداری حیوانات وحشی
warren	محل نگهداری حیوانات وحشی
tape library	اتاق مخصوص نگهداری نوار
preventive	ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
administrators	تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator	تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrative crypto account	نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
confessio	[محل نگهداری جسد شهید]
to safeguard [against]	نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
customer	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customers	نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
bee-keeper	متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers	متصدی نگهداری از زنبور عسل
carry over <idiom>	برای بعد نگهداری کردن
fit call	رده یکم تعمیر و نگهداری
to have custody of	نگهداری یا امانت داری کردن از
service	بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
serviced	بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
remote servicing	تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance	تعمیر و نگهداری از راه دور
columbarium	جای نگهداری خاکستر مردگان
sacrist	متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
three	سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
threes	سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
lay up <idiom>	گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
lay up <idiom>	ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
bone-house	[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
white paternoster	دعای نگهداری ازشر روح پلید
cost of maintenance	هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com