Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
response generalization	تعمیم پاسخ
Other Matches
reply [answer]	پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answers	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back	یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
generalizations	تعمیم
extensions	تعمیم
extension	تعمیم
popularization	تعمیم
generalisations	تعمیم
universalization	تعمیم
generalization	تعمیم
genbraliztion	تعمیم
originate	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
extendable	قابل تعمیم
generalising	تعمیم دادن
overgeneralization	تعمیم افراطی
generalize	تعمیم دادن
generalizes	تعمیم دادن
generalizing	تعمیم دادن
generalises	تعمیم دادن
generalised	تعمیم دادن
stimulus generalization	تعمیم محرک
generalizability	تعمیم پذیری
generable	قابل تعمیم
fallacy of composition	تعمیم نادرست
extensile	قابل تعمیم
generalized	تعمیم یافته
extends	تعمیم دادن
extending	تعمیم دادن
extend	تعمیم دادن
sort merge program	پردازش تعمیم یافته
generalized routine	روال تعمیم یافته
extend the maining of	مفهومی را تعمیم دادن
generalized force	نیروی تعمیم یافته
generalized coordinates	مختصات تعمیم یافته
vulgarization	تعمیم چیزی بزبان ساده
extrapolation	ادامه روند تعمیم دهی
extrapolations	ادامه روند تعمیم دهی
distributing	تقسیم کردن تعمیم دادن
generalized reinforcer	تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning	برنامه ریزی تعمیم یافته
distributes	تقسیم کردن تعمیم دادن
extensible	قابلیت تمدید قابل تعمیم
Distribution	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized function	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized inhibitory potential	پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
distribute	تقسیم کردن تعمیم دادن
university extension	تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
responded	پاسخ
responds	پاسخ
answerback	در پاسخ
responsions	پاسخ
counterplea	پاسخ رد
response	پاسخ
rebutter	پاسخ رد
replication	پاسخ
replies	پاسخ
no	: پاسخ نه
replied	پاسخ
reply	پاسخ
responses	پاسخ
replying	پاسخ
in reply to	در پاسخ
respond	پاسخ
item of written comment	پاسخ
answer	پاسخ
answered	پاسخ
statement	پاسخ
response [commentary]	پاسخ
answers	پاسخ
answering	پاسخ
reaction [answer, commentary]	پاسخ
representation [statement]	پاسخ
negative reply	پاسخ رد
in answer to	در پاسخ به
moro response	پاسخ مورو
answers	: پاسخ دادن
operandum	ابزار پاسخ
movement response	پاسخ حرکت
original response	پاسخ ابتکاری
rejoins	در پاسخ گفتن
answering	پاسخ به یک سوال
color response	پاسخ رنگ
answers	: جواب پاسخ
calculation	پاسخ تقریبی
impluse response	پاسخ ایمپولز
manipulandum	ابزار پاسخ
early answer	پاسخ زود
answers	پاسخ به یک سوال
respond	پاسخ دادن
image response	پاسخ تصویر
answerback	پاسخ برگشتی
answer	: پاسخ دادن
running rate	اهنگ پاسخ
anticipatory response	پاسخ انتظاری
emitted response	پاسخ صدوری
distal response	پاسخ دوربرد
discriminatory response	پاسخ افتراقی
conditioned response	پاسخ شرطی
consummatory response	پاسخ پایانی
content response	پاسخ محتوایی
delayed response	پاسخ درنگیده
correct response	پاسخ درست
right answer	پاسخ درست
answer mode	حالت پاسخ
anatomy response	پاسخ کالبدی
an a answer	پاسخ مثبت
responded	پاسخ دادن
responds	پاسخ دادن
answering	: جواب پاسخ
answering	: پاسخ دادن
answered	پاسخ به یک سوال
answered	: جواب پاسخ
answered	: پاسخ دادن
frequency respone	پاسخ فرکانس
answer	پاسخ به یک سوال
answer	: جواب پاسخ
irresponsive	پاسخ ندهنده
oracles	پاسخ مبهم
solution	پاسخ یک مشکل
response intensity	شدت پاسخ
response equivalence	هم ارزی پاسخ
to definitive answer	پاسخ قطعی
to make a response	پاسخ دادن
response duration	مدت پاسخ
response differentiation	تفکیک پاسخ
response amplitude	دامنه پاسخ
replier	پاسخ دهنده
vab	پاسخ سمعی
vaccum response	پاسخ غیابی
voice answer back	پاسخ سمعی
w response	پاسخ کلی
response latency	نهفتگی پاسخ
response rate	سرعت پاسخ
response set	امایه پاسخ
solutions	پاسخ یک مشکل
responsorial	پاسخ دهنده
answerable	پاسخ دار
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
rejoinder	پاسخ دفاعی
response time	زمان پاسخ
response threshold	استانه پاسخ
rejoinders	پاسخ دفاعی
response strength	نیرومندی پاسخ
whole response	پاسخ کلی
rejoin	پاسخ دادن
preparatory response	پاسخ مقدماتی
popular response	پاسخ رایج
rejoins	پاسخ دادن
rejoining	پاسخ دادن
oracle	پاسخ مبهم
position response	پاسخ مکانی
rejoined	پاسخ دادن
rejoined	در پاسخ گفتن
come up with <idiom>	یافتن پاسخ
reflection response	پاسخ قرینه
rejoin	در پاسخ گفتن
rejoining	در پاسخ گفتن
return a negative	پاسخ منفی دادن
surrebutter	اخرین پاسخ خواهان
modulation frequency response	پاسخ فرکانس مدولاسیون
response time	زمان پاسخ دهی
open ended question	پرسش باز پاسخ
to fail to provide an answer	درماندن در دادن پاسخ
electrodermal response	پاسخ برقی پوست
stimulus response theory	نظریه محرک- پاسخ
stimulus response psychology	روانشناسی محرک- پاسخ
s r psychology	روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model	الگوی محرک- پاسخ
s r model	الگوی محرک- پاسخ
shading response	پاسخ سایه روشن
no reply necessary [NRN]	نیازی به پاسخ نیست.
psychogalvanic response	پاسخ گالوانیکی- روانی
white space response	پاسخ به بخش سفید
high frequency responce	پاسخ فرکانس بالا
answer [to something]	پاسخ [به چیزی] [راه حل]
unconditioned response	پاسخ غیر شرطی
ucr	پاسخ غیر شرطی
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
he returned a negative	پاسخ منفی داد
pilomotor response	پاسخ سیخ شدن مو
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
to answer in the a	پاسخ مثبت دادن
the answer is in the negative	پاسخ ان منفی است
interrogator responsor	دستگاه پرسش- پاسخ
pure color response	پاسخ خالص رنگ
galvanic skin response	پاسخ برقی پوست
visual righting response	پاسخ تعادل دیداری
phoning	پاسخ به تماس در تلفن
calculation	پاسخ به یک مشکل در ریاضی
phoned	پاسخ به تماس در تلفن
solves	یافتن پاسخ یک مشکل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com