Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
Other Matches
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
ideal index
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index
شاخص بارش شاخص بارندگی
kwic
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
target indicator
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
indexed
شاخص
index
خط شاخص
level rod
شاخص
index number
شاخص
indexed
خط شاخص
indexes
شاخص
aiming post
شاخص
scale
شاخص
indexes
خط شاخص
indicative
شاخص
critical
شاخص
dial
شاخص
dialled
شاخص
dials
شاخص
indicator
شاخص
dialed
شاخص
index
شاخص
cephalic index
شاخص سر
gnomon
شاخص
tyupical
شاخص
discrimination index
شاخص افتراق
toughness index
شاخص نرمی
validity index
شاخص اعتبار
indexed
فهرست شاخص
indicator
نمایشگر شاخص
difficulty index
شاخص دشواری
vital index
شاخص حیاتی
economic index
شاخص اقتصادی
gnomon
شاخص شرعیات
critical period
دوره شاخص
critical region
ناحیه شاخص
critical values
مقادیر شاخص
general index
شاخص کلی
critical ratio
بهر شاخص
cross index
شاخص متقابل
gnomonic
وابسته به شاخص
sysctlg
پرونده شاخص
weight index
شاخص موزون
system catalog
پرونده شاخص
wage index
شاخص دستمزد
gnomonics
فن شاخص سازی
indicator
شاخص اندازه
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
economic indicator
شاخص اقتصادی
group index
شاخص گروه
index
فهرست شاخص
number index
شاخص عددی
active index
شاخص فعال
production index
شاخص تولید
indicator gate
دریچه شاخص
indicator electrode
الکترود شاخص
compression index
شاخص فشارپذیری
index register
ثبات شاخص
range indicator
شاخص مسافت
statistics
شاخص امار
aiming stake
شاخص کوچک
price index
شاخص قیمت
levelling staff
شاخص تراز
neon indicator
شاخص نئونی
oddsmaker
بازیگر شاخص
characteristic roots
ریشههای شاخص
absorption index
شاخص جذب
characteristic equation
معادلههای شاخص
polarity indicator
شاخص قطب
position indicator
شاخص نماها
characteristic curve
منحنی شاخص
bain index
شاخص بین
index of absorption
شاخص جذب
cost indexes
شاخص هزینه
holotype
نمونه شاخص
index number
عدد شاخص
sundial
شاخص افتاب
bench mark
شاخص مبداء
index mark
علامت شاخص
cranial index
شاخص جمجمه
roughness index
شاخص زبری
index hole
سوراخ شاخص
aiming light
چراغ شاخص
indexes
فهرست شاخص
seasonal index
شاخص فصلی
aiming post light
چراغ شاخص
aiming post sleeve
غلاف شاخص
aiming post sleeve
روپوش شاخص
retention index
شاخص بازداری
readability index
شاخص خوانایی
indexing
شاخص گذاری
sundials
شاخص افتاب
index of correlation
شاخص همبستگی
indexed array
ارایه شاخص دار
indexed address
آدرس شاخص دار
laspeyres price index
شاخص قیمت لاسپیرز
map index
فهرست شاخص نقشه ها
index of industrial production
شاخص تولید صنعتی
index of real wages
شاخص دستمزدهای واقعی
indexed list
لیست شاخص دار
renewal index
شاخص قابل تجدید
producer price index
شاخص قیمت تولیدی
post indexing
شاخص گذاری بعدی
array index number
عدد شاخص ارایه
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
respiratory exchange index
شاخص بهره تنفسی
isoheyt
خط شاخص نقاط هم باران
pre indexing
شاخص گذاری قبلی
air pollution index
شاخص الودگی هوا
range markers
چراغ شاخص مسیر
colminator
دوربین شاخص توپ
beach flag
پرچم شاخص اسکله
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
to turn the scales
عامل شاخص بودن
to be the clincher
عامل شاخص بودن
cost of living index
شاخص هزینه زندگی
characteristic expansion time
زمان شاخص انبساط
symbol
رمز اشاره شاخص
construction cost index
شاخص هزینه ساختمانی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
plimsoll mark
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
tidemark
میله شاخص جزر ومد
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
cff
بسامد شاخص در سوسو زدن
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
index of consumer prices
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
tidemarks
میله شاخص جزر ومد
consumer price index
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
activity designator
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
consistency index
شاخص تغییر شکل پذیری
index addressing
نشان دهی شاخص دار
randie branching index
شاخص شاخه زنی رندیچ
gates opening indicator
شاخص باز شدن دریچه ها
index linked insurance
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
index fossil
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
paasche price index
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
role indicator
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
local color
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
hypercard
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
plasticity index
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
designative
اشاره کننده تعیین کننده
isam
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
crucial
تعیین کننده
determinative
تعیین کننده
crucially
تعیین کننده
indicating
تعیین کننده
determinants
تعیین کننده
determinant
تعیین کننده
Gohar carpet
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
dream determinant
تعیین کننده رویا
determining tendency
گرایش تعیین کننده
form determinant
تعیین کننده شکل
determinants
عامل تعیین کننده
coefficient of determination
ضریب تعیین کننده
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
electroscope
تعیین کننده برق
rorschach determinant
تعیین کننده رورشاخ
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
determinant
عامل تعیین کننده
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
laser disignator
تعیین کننده هدف لیزری
authenticator
تعیین کننده سیستم نشانی
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
boxman
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com