English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
condenser تغلیظ کننده
Other Matches
doping تغلیظ
condensation تغلیظ
condensing تغلیظ کردن
unthickened تغلیظ نشده
condense تغلیظ کردن
condensed تغلیظ شده
condenses تغلیظ کردن
concentrates تمرکز دادن تغلیظ
gasoline gels بنزین تغلیظ شده
concentrate تمرکز دادن تغلیظ
gasoline gels سوخت تغلیظ شده
thickened fuel سوخت تغلیظ شده
peptized fuel سوخت تغلیظ شده
concentrating تمرکز دادن تغلیظ
deconcentrate از حالت تغلیظ خارج کردن
concenter تمرکز دادن تغلیظ کردن
maple syrup شربتی که از تغلیظ انواع افراتهیه میشود
pyrocondensation تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
dopant مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
polyester نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
gaduate درجه بندی کردن تغلیظ کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
condensate تغلیظ شده منقبض شده
incondensable خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers پی کننده
prattfall پچ پچ کننده
filleting پر کننده
fluxing oil اب کننده
fizzy کف کننده
syncopator غش کننده
benders خم کننده
prater پچ پچ کننده
refutative رد کننده
filleted پر کننده
refuser رد کننده
rebutter رد کننده
fillet پر کننده
renunciant رد کننده
crepitant خش خش کننده
refutatory رد کننده
puffer پف کننده
commulator یک سو کننده
tracker پی کننده
whisperer پچ پچ کننده
noncommittal رد کننده
renunciant کننده
repudiationist رد کننده
catterer پچ پچ کننده
surfy کف کننده
jaberer پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
swooner غش کننده
attacking تک کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
crusher له کننده
bender خم کننده
fillets پر کننده
bandwidth یچ کننده
mumbler من من کننده
deletive حک کننده
bidder کننده
sensor حس کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
deflective کج کننده
mauler له کننده
filler پر کننده
squelcher له کننده
thinner کم کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
solver حل کننده
bidders کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
abjurer or abjuror کننده
skittish رم کننده
doer کننده
doers کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
percutient دق کننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com