Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (14 milliseconds)
English
Persian
current displacement
تغییر جریان
Search result with all words
current
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
currents
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
alternating current
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
surging
تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
commutation
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
night effect
تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
rheology
علم جریان و تغییر شکل ماده
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over
تغییر روش تغییر رویه
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
rede
جریان
actions
جریان
conducted
جریان
streams
جریان
conduct
جریان
action
جریان
flow
جریان
streamed
جریان اب
streams
جریان اب
flush
جریان
proceeding
جریان
conducts
جریان
conducting
جریان
in the air
<idiom>
جریان
flushes
جریان
effluvium
جریان
flushing
جریان
in hand
در جریان
runoff
جریان
twayblade
جریان
flowed
جریان
flows
جریان
fluor
جریان
rheostome
جریان بر
flow limit
حد جریان
flow line
خط جریان
total current
جریان کل
flowline
خط جریان
gushes
جریان
gushed
جریان
gush
جریان
coursed
جریان
afflux
جریان
affluxion
جریان
course
جریان
line of flow
خط جریان
currents
جریان
circulations
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
going
جریان
courses
جریان
afoot
در جریان
inset
جریان
insets
جریان
process
جریان
circulation
جریان
income
جریان
processes
جریان
tide
جریان
current
جریان
stream
جریان اب
streamed
جریان
stream
جریان
fluctuation
تغییر
commutation
تغییر
innovations
تغییر
mutation
تغییر
modification
تغییر
innovation
تغییر
conversions
تغییر
dachi
تغییر پا
changed
تغییر
variations
تغییر
variation
تغییر
stationary
بی تغییر
conversion
تغییر
alteration
تغییر
vicissitude
تغییر
amendment
تغییر
alternation
تغییر
misalignment
تغییر
changes
تغییر
mutations
تغییر
change
تغییر
shunting
تغییر خط
changing
تغییر
amendments
تغییر
changeless
بی تغییر
flowlines
خطوط جریان
filament current
جریان افروزه
energizing current
جریان تحریک
electronic current
جریان الکترونها
flow diagram
نمودار جریان
flow gage
جریان سنج
flow control
کنترل جریان
flood currents
جریان سیلابی
flow formula
رابطه جریان
emission current
جریان صدوری
electronic current
جریان الکترونی
energy flow
جریان انرژی
fault current
جریان عیب
electron flow
جریان الکترونی
direct current
جریان مستقیم
electron current
جریان الکترونها
field current
جریان میدان
filament current
جریان فیلامان
faradic current
جریان فارادی
fair tide
جریان اب موافق
direct current
جریان یکسو
flood current
جریان مدی
extra current
جریان اضافی
exciting current
جریان تحریک
equilibrium flow
جریان متعادل
fault current
جریان خطا
induction current
جریان القائی
impluse current
جریان ضربهای
impluse
ضربه جریان
process
جریان کار
intensity of current
شدت جریان
imaginary current
جریان راکتیو
ignition current
جریان احتراق
interference current
جریان مزاحم
interflow
جریان اب درونی
idle current
جریان کور
idle current
جریان بی باری
intermittent current
جریان متناوب
drains
جریان دادن
insulation current
جریان ایزولاسیون
instantaneous current
جریان لحظهای
lived
جریان دار
live
جریان دار
inducing current
جریان القائی
induced current
جریان القائی
induced current
جریان القایی
indravgnt
جریان درونی
inductive current
جریان القائی
increase of current
افزایش جریان
inflow
جریان بداخل
input current
جریان ورودی
input of current
ورود جریان
inshore current
جریان اب ساحلی
power current
جریان قوی
heavy current
جریان قوی
draining
جریان دادن
fluidmeter
جریان سنج
flowmeter
جریان سنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com