English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mils trip تغییر سمت میلیمی
Other Matches
mil formula رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیمی
mils trip اشتباه میلیمی
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
mil gridded oblique عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over تغییر روش تغییر رویه
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
alteration تغییر
modification تغییر
mutations تغییر
vicissitude تغییر
shunting تغییر خط
conversions تغییر
amendments تغییر
variation تغییر
variations تغییر
commutation تغییر
stationary بی تغییر
amendment تغییر
changeless بی تغییر
dachi تغییر پا
mutation تغییر
changing تغییر
change تغییر
changes تغییر
innovation تغییر
innovations تغییر
changed تغییر
alternation تغییر
fluctuation تغییر
conversion تغییر
misalignment تغییر
modification of the articles تغییر اساسنامه
frequency change تغییر بسامد
flexility قابلیت تغییر
modificatory تغییر دهنده
constantly بدون تغییر
misalign تغییر یافتن
modifiability تغییر پذیری
moveable قابل تغییر
permute تغییر دادن
changeable تغییر پذیر
peripeteia تغییر ناگهانی
transformation تغییر شکل
displaceable قابل تغییر
displaciment تغییر مکان
parathesis ترکیبی بی تغییر
palingenesis تغییر شکل
nonreversal shift تغییر ناوارون
displeacement of water تغییر مکان اب
mutable تغییر پذیر
mutabilty تغییر پذیری
effable قابل تغییر
mutability تغییر پذیری
multiplier ضریب تغییر
changeable قابل تغییر
minor change خرد تغییر
invariant تغییر ناپذیر
ireversible تغییر ناپذیر
kainophobia تغییر هراسی
kainotophobia تغییر هراسی
lability تغییر پذیری
left shift تغییر مکان به چپ
metachromatism تغییر رنگ
skittish تغییر پذیر
modifiers تغییر دهنده
mean variation تغییر متوسط
magnatic displacement تغییر مغناطیسی
lour اخم تغییر
invariance تغییر ناپذیری
transmutation تغییر شکل
frequency fluctuation تغییر فرکانس
unalterable تغییر ناپذیر
invariable تغییر ناپذیر
modificative تغییر دهنده
alter تغییر یافتن
inalterable تغییر ناپذیر
heterophonia تغییر صدا
supple تغییر پذیر
immutable تغییر ناپذیر
immutability تغییر ناپذیری
inalterability تغییر ناپذیری
infelection تغییر شکل
modifier تغییر دهنده
load variation تغییر بار
alterable قابل تغییر
variant قابل تغییر
transformed تغییر شکل
transforming تغییر شکل
transforms تغییر شکل
fluctuates تغییر مداوم
alter تغییر دادن
fluctuated تغییر مداوم
fluctuate تغییر مداوم
transform تغییر شکل
metamorphosis تغییر شکل
alterability قابلیت تغییر
modification تغییر وتبدیل
varies تغییر کردن
vary تغییر کردن
mutants تغییر پذیر
mutant تغییر پذیر
weathers تغییر فصل
weathered تغییر فصل
weather تغییر فصل
mutated تغییر دادن
mutates تغییر دادن
mutating تغییر دادن
amend تغییر دادن
amended تغییر دادن
amending تغییر دادن
altering تغییر یافتن
altered تغییر دادن
mutate تغییر دادن
altering تغییر دادن
variables تغییر پذیر
variable تغییر پذیر
upheavals تغییر فاحش
upheaval تغییر فاحش
alters تغییر دادن
alters تغییر یافتن
altered تغییر یافتن
alterant تغییر دادنی
dimensional change تغییر اندازه
variation تغییر ناپایداری
variations تغییر ناپایداری
commutable قابل تغییر
coefficient of variation ضریب تغییر
displacement تغییر موضع
displacement تغییر مکان
concurrent variation تغییر همزمان
convertibility توانایی تغییر
variability تغییر پذیری
design change تغییر طرح
demand shift تغییر تقاضا
deformation تغییر شکل
current displacement تغییر جریان
covariation تغییر همگام
cinversion تغییر شکل
changer تغییر دهنده
change spin چرخیدن با تغییر پا
change of curvature تغییر انحنا
change in supply تغییر عرضه
change in demand تغییر تقاضا
behavior modification تغییر رفتار
automatic take تغییر پایگاه
kaleidoscope تغییر پذیربودن
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
change of place تغییر مکان
modifying تغییر دادن
modifies تغییر دادن
modify تغییر دادن
speed variation تغییر سرعت
change of speed تغییر سرعت
altertive تغییر دهنده
phase shift تغییر فاز
deed poll تغییر نام
turnabouts تغییر موضع
turnabouts تغییر عقیده
flexible قابل تغییر
turnabout تغییر موضع
turnabout تغییر عقیده
to turn [into] تغییر دادن
deviation تغییر مسیر
deviations تغییر مسیر
change [in something] [from something] تغییر [در یا از چیزی]
stable بی حرکت یا بی تغییر
stables بی حرکت یا بی تغییر
vacillatory تغییر پذیر
unchangeable تغییر ناپذیر
transmutative قابل تغییر
to turn [into] تغییر کردن
transiguration تغییر شکل
convertible تغییر پذیر
convertibles تغییر پذیر
variation coefficient ضریب تغییر
variation theorem قضیه تغییر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com