Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
modification
تغییر شکل بلوری
Other Matches
crystallized
بلوری
granular
بلوری
crystal lattice
شبکه بلوری
crystal grain
دانه بلوری
crystal diode
دیود بلوری
copal
سندروس بلوری
grain structure
ساختار بلوری
gum copal
سندروس بلوری
crystal microphone
میکروفون بلوری
crystal plane
سطح بلوری
grain tin
قلع بلوری
crystallizable
بلوری شدنی
amorphous
غیر بلوری
crystalline structure
ساختار بلوری
crystallizing lacquer
لاک بلوری
crystalline schist
شیست بلوری
shaly clay
رس نیمه بلوری
crystalline rock
سنگ بلوری
crystalize
بلوری شدن
calcite
سنگ اهک بلوری
crystal
زلال بلوری کردن
crystals
زلال بلوری کردن
crystal ball stopper
گلوله بلوری شیشه لیموناد
pyroxene
ماده معدنی بلوری وسفید
crystalline structure
سازه بلوری ساختمان کریستالی
unidirectional soldification
روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
endomorph
بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
wafer
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
variation
تغییر
variations
تغییر
stationary
بی تغییر
misalignment
تغییر
conversions
تغییر
conversion
تغییر
vicissitude
تغییر
fluctuation
تغییر
changes
تغییر
commutation
تغییر
mutations
تغییر
alternation
تغییر
changed
تغییر
shunting
تغییر خط
changing
تغییر
alteration
تغییر
change
تغییر
innovations
تغییر
dachi
تغییر پا
changeless
بی تغییر
innovation
تغییر
amendments
تغییر
amendment
تغییر
modification
تغییر
mutation
تغییر
modify
تغییر دادن
modifies
تغییر دادن
modificative
تغییر دهنده
moveable
قابل تغییر
modificatory
تغییر دهنده
modification of the articles
تغییر اساسنامه
mean variation
تغییر متوسط
metachromatism
تغییر رنگ
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
modifier
تغییر دهنده
minor change
خرد تغییر
misalign
تغییر یافتن
modifiers
تغییر دهنده
modifying
تغییر دادن
varies
تغییر کردن
modifiability
تغییر پذیری
reversal shift
تغییر وارون
mutability
تغییر پذیری
mutable
تغییر پذیر
sex reversal
تغییر جنسیت
immutable
تغییر ناپذیر
supple
تغییر پذیر
invariable
تغییر ناپذیر
unalterable
تغییر ناپذیر
nonreversal shift
تغییر ناوارون
palingenesis
تغییر شکل
parathesis
ترکیبی بی تغییر
variability
تغییر پذیری
permute
تغییر دادن
constantly
بدون تغییر
changeable
تغییر پذیر
transformation
عمل تغییر
phase shift
تغییر فاز
variation
تغییر ناپایداری
changeable
قابل تغییر
secular change
تغییر قرنی
multiplier
ضریب تغییر
displacement
تغییر مکان
displacement
تغییر موضع
mutabilty
تغییر پذیری
peripeteia
تغییر ناگهانی
skittish
تغییر پذیر
rebus sic stautibus
تغییر شکل
transmutation
تغییر شکل
range of variation
ناحیه تغییر
variations
تغییر ناپایداری
put about
تغییر مسیردادن
transformation
تغییر شکل
vary
تغییر کردن
frequency change
تغییر بسامد
dimensional change
تغییر اندازه
design change
تغییر طرح
demand shift
تغییر تقاضا
deformation
تغییر شکل
current displacement
تغییر جریان
alterability
قابلیت تغییر
fluctuates
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
weather
تغییر فصل
weathered
تغییر فصل
weathers
تغییر فصل
flexility
قابلیت تغییر
effable
قابل تغییر
displeacement of water
تغییر مکان اب
displaciment
تغییر مکان
displaceable
قابل تغییر
variant
قابل تغییر
convertibility
توانایی تغییر
concurrent variation
تغییر همزمان
change of curvature
تغییر انحنا
change in supply
تغییر عرضه
change in demand
تغییر تقاضا
behavior modification
تغییر رفتار
automatic take
تغییر پایگاه
modification
تغییر وتبدیل
altertive
تغییر دهنده
alterant
تغییر دادنی
change of place
تغییر مکان
change of speed
تغییر سرعت
speed variation
تغییر سرعت
commutable
قابل تغییر
coefficient of variation
ضریب تغییر
cinversion
تغییر شکل
changer
تغییر دهنده
change spin
چرخیدن با تغییر پا
metamorphosis
تغییر شکل
mutant
تغییر پذیر
mutants
تغییر پذیر
alterable
قابل تغییر
kainophobia
تغییر هراسی
ireversible
تغییر ناپذیر
invariant
تغییر ناپذیر
invariance
تغییر ناپذیری
mutate
تغییر دادن
mutated
تغییر دادن
mutates
تغییر دادن
mutating
تغییر دادن
kainotophobia
تغییر هراسی
lability
تغییر پذیری
left shift
تغییر مکان به چپ
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
lour
اخم تغییر
transform
تغییر شکل
load variation
تغییر بار
transformed
تغییر شکل
transforming
تغییر شکل
transforms
تغییر شکل
amend
تغییر دادن
amended
تغییر دادن
amending
تغییر دادن
immutability
تغییر ناپذیری
upheaval
تغییر فاحش
upheavals
تغییر فاحش
heterophonia
تغییر صدا
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
covariation
تغییر همگام
variable
تغییر پذیر
inalterability
تغییر ناپذیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com