English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
surging تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
Other Matches
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
peripeteia تغییر ناگهانی
switcheroo تغییر ناگهانی
whims وهم تغییر ناگهانی
storms تغییر ناگهانی هوا
storming تغییر ناگهانی هوا
coup detat تغییر ناگهانی درحکومت
quirks خصوصیات تغییر ناگهانی
stormed تغییر ناگهانی هوا
overshift تغییر محل ناگهانی
storm تغییر ناگهانی هوا
whim وهم تغییر ناگهانی
quirk خصوصیات تغییر ناگهانی
voltage surge protector محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
revulsion تغییر ناگهانی عمل کشیدن
turns پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
turn پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
circuits مدار جریان
circuit مدار جریان
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
alternating current circuit مدار جریان متناوب
working circuit مدار جریان کار
impluse circuit مدار جریان ضربهای
phase shift circuit مدار تغییر فاز
low energy power circuit مدار قدرت جریان ضعیف
heavy current circuit شبکه یا مدار جریان قوی
overcurrent circuit breaking قطع مدار جریان زیاد
current displacement تغییر جریان
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
DSP مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
rheological <adj.> علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
transistors وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
transistor وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
rheology علم جریان و تغییر شکل ماده
circuits وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
current جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
commutation تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
currents جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
surge protector محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
alternating current جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
modulator مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
make-shift <adj.> موقتی
makeshift <adj.> موقتی
tentative <adj.> موقتی
intrim موقتی
adinterim موقتی
extemporaneous موقتی
treadway پل موقتی
provisory <adj.> موقتی
provisional <adj.> موقتی
provisionary موقتی
jackleg موقتی
interim موقتی
pro forma موقتی
flying bridge پل موقتی
temporary <adj.> موقتی
change تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changes تغییر کردن تغییر دادن
floating bridge پل متحرک موقتی
barricade سنگربندی موقتی
temporary storage انباره موقتی
temporary error خطای موقتی
bivouacking اردوی موقتی
bastes کوک موقتی
provisionality جنبه موقتی
barricaded سنگربندی موقتی
bivouacked اردوگاه موقتی
bivouacked اردوی موقتی
basted کوک موقتی
baste کوک موقتی
coalitions اتحاد موقتی
corners انحصار موقتی
coalition اتحاد موقتی
make do چاره موقتی
make shift construction طرح موقتی
funk hole پناهگاه موقتی
temporary structures ساختمانهای موقتی
sojourn اقامت موقتی
adjournment تعطیل موقتی
adjournments تعطیل موقتی
bivouac اردوی موقتی
bivouac اردوگاه موقتی
cornering انحصار موقتی
corner انحصار موقتی
provisionality موقتی بودن
bivouacs اردوگاه موقتی
scrip رسید موقتی
scratch file فایل موقتی
gleaming تظاهر موقتی
dugouts پناهگاه موقتی
phantom tumour باد موقتی
sojoiurn اقامت موقتی
temporary gauge اشل موقتی
phantom tumour برامدگی موقتی
palliatives مسکن موقتی
palliative مسکن موقتی
non-residents مقیم موقتی
non-resident مقیم موقتی
temporariness موقتی بودن
bivouacs اردوی موقتی
sojourns اقامت موقتی
bivouacking اردوگاه موقتی
gleams تظاهر موقتی
sojourner ساکن موقتی
temporal موقتی زودگذرفانی
faddle سرگرمی موقتی
barricading سنگربندی موقتی
non resident مقیم موقتی
barricades سنگربندی موقتی
temporary income درامد موقتی
gleamed تظاهر موقتی
gleam تظاهر موقتی
dugout پناهگاه موقتی
house of d. زندان موقتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com