Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
Other Matches
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
variations
تغییر
amendment
تغییر
mutation
تغییر
shunting
تغییر خط
stationary
بی تغییر
changeless
بی تغییر
mutations
تغییر
alteration
تغییر
modification
تغییر
dachi
تغییر پا
fluctuation
تغییر
change
تغییر
conversions
تغییر
commutation
تغییر
misalignment
تغییر
vicissitude
تغییر
amendments
تغییر
alternation
تغییر
variation
تغییر
changing
تغییر
innovations
تغییر
innovation
تغییر
changes
تغییر
changed
تغییر
conversion
تغییر
moveable
قابل تغییر
changeable
تغییر پذیر
transformation
عمل تغییر
design change
تغییر طرح
dimensional change
تغییر اندازه
displaceable
قابل تغییر
displaciment
تغییر مکان
invariable
تغییر ناپذیر
effable
قابل تغییر
flexility
قابلیت تغییر
frequency change
تغییر بسامد
constantly
بدون تغییر
displeacement of water
تغییر مکان اب
conversion
تغییر مذهب
unalterable
تغییر ناپذیر
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
permute
تغییر دادن
modificative
تغییر دهنده
modification of the articles
تغییر اساسنامه
modifiability
تغییر پذیری
misalign
تغییر یافتن
minor change
خرد تغییر
metachromatism
تغییر رنگ
mean variation
تغییر متوسط
phase shift
تغییر فاز
modificatory
تغییر دهنده
multiplier
ضریب تغییر
peripeteia
تغییر ناگهانی
parathesis
ترکیبی بی تغییر
palingenesis
تغییر شکل
nonreversal shift
تغییر ناوارون
variation coefficient
ضریب تغییر
mutable
تغییر پذیر
mutabilty
تغییر پذیری
mutability
تغییر پذیری
immutability
تغییر ناپذیری
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
modifier
تغییر دهنده
invariant
تغییر ناپذیر
invariance
تغییر ناپذیری
infelection
تغییر شکل
transmutation
تغییر شکل
inalterable
تغییر ناپذیر
inalterability
تغییر ناپذیری
heterophonia
تغییر صدا
immutable
تغییر ناپذیر
ireversible
تغییر ناپذیر
skittish
تغییر پذیر
modifiers
تغییر دهنده
load variation
تغییر بار
left shift
تغییر مکان به چپ
lability
تغییر پذیری
kainotophobia
تغییر هراسی
lour
اخم تغییر
kainophobia
تغییر هراسی
supple
تغییر پذیر
amending
تغییر دادن
transform
تغییر شکل
transformed
تغییر شکل
transforming
تغییر شکل
fluctuates
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
weathers
تغییر فصل
weathered
تغییر فصل
variant
قابل تغییر
mutant
تغییر پذیر
alterability
قابلیت تغییر
modification
تغییر وتبدیل
varies
تغییر کردن
vary
تغییر کردن
alter
تغییر یافتن
mutants
تغییر پذیر
weather
تغییر فصل
altered
تغییر یافتن
alter
تغییر دادن
mutate
تغییر دادن
mutated
تغییر دادن
mutates
تغییر دادن
mutating
تغییر دادن
amend
تغییر دادن
amended
تغییر دادن
altered
تغییر دادن
altering
تغییر یافتن
variables
تغییر پذیر
variable
تغییر پذیر
upheavals
تغییر فاحش
upheaval
تغییر فاحش
alters
تغییر دادن
alters
تغییر یافتن
altering
تغییر دادن
alterable
قابل تغییر
alterant
تغییر دادنی
commutable
قابل تغییر
variation
تغییر ناپایداری
variations
تغییر ناپایداری
transforms
تغییر شکل
coefficient of variation
ضریب تغییر
cinversion
تغییر شکل
changer
تغییر دهنده
displacement
تغییر موضع
concurrent variation
تغییر همزمان
convertibility
توانایی تغییر
changeable
قابل تغییر
demand shift
تغییر تقاضا
variability
تغییر پذیری
deformation
تغییر شکل
current displacement
تغییر جریان
covariation
تغییر همگام
displacement
تغییر مکان
change in supply
تغییر عرضه
change in demand
تغییر تقاضا
behavior modification
تغییر رفتار
automatic take
تغییر پایگاه
altertive
تغییر دهنده
change of curvature
تغییر انحنا
change spin
چرخیدن با تغییر پا
speed variation
تغییر سرعت
modifies
تغییر دادن
change of speed
تغییر سرعت
change of place
تغییر مکان
modify
تغییر دادن
modifying
تغییر دادن
deed poll
تغییر نام
turnabouts
تغییر موضع
turnabouts
تغییر عقیده
flexible
قابل تغییر
turnabout
تغییر موضع
turnabout
تغییر عقیده
to turn
[into]
تغییر دادن
deviation
تغییر مسیر
deviations
تغییر مسیر
to turn
[into]
تغییر کردن
change
[in something]
[from something]
تغییر
[در یا از چیزی]
stable
بی حرکت یا بی تغییر
stables
بی حرکت یا بی تغییر
unchangeable
تغییر ناپذیر
transmutative
قابل تغییر
transiguration
تغییر شکل
convertible
تغییر پذیر
convertibles
تغییر پذیر
transformative
قابل تغییر
vacillatory
تغییر پذیر
variation theorem
قضیه تغییر
variational method
روش تغییر
realigns
تغییر دادن
realigning
تغییر دادن
realigned
تغییر دادن
realign
تغییر دادن
voltage variation
تغییر ولتاژها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com