English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
toggle تغییر یافتن بین دو وضعیت
toggles تغییر یافتن بین دو وضعیت
Other Matches
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
alters تغییر یافتن
misalign تغییر یافتن
to alter [to] تغییر یافتن
altered تغییر یافتن
alter تغییر یافتن
to undergo a change تغییر یافتن
altering تغییر یافتن
transitions تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transition تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر
transforming تغییر شکل یافتن
deforming تغییر شکل یافتن
deform تغییر شکل یافتن
transformed تغییر شکل یافتن
transform تغییر شکل یافتن
transfiguring تغییر شکل یافتن
to transform [into] تغییر شکل یافتن [به]
deforms تغییر شکل یافتن
transfigures تغییر شکل یافتن
transforms تغییر شکل یافتن
transfigured تغییر شکل یافتن
transfigure تغییر شکل یافتن
reconvert تغییر حال مجدد یافتن
queried پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
querying پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queries پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
cold strain تغییر بعد یافتن در حالت سرد
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
transform تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transformed تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transforming تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
transforms تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
propagate گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates گشترش یافتن یا نشر یافتن
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
change تغییر کردن تغییر دادن
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
phased وضعیت
state وضعیت
phase وضعیت
positioned وضعیت
fate وضعیت
position وضعیت
quality وضعیت
qualities وضعیت
phases وضعیت
state- وضعیت
situations وضعیت
situation وضعیت
fates وضعیت
stating وضعیت
attack conditon , bravo وضعیت تک
states وضعیت
condition وضعیت
attitude وضعیت
stated وضعیت
estate وضعیت
manner وضعیت
status وضعیت
attack condition , alfa وضعیت تک
attitudes وضعیت
estates وضعیت
repetition of position تکرار وضعیت
neutral position وضعیت بی باری
statements صورت وضعیت
configuration وضعیت یا موقعیت
master mode وضعیت اصلی
statements بیان وضعیت
spinosity وضعیت غامض
fate of goods وضعیت کالا
kneeling position وضعیت به زانو
fate of a collection وضعیت طلب
marginal case وضعیت نهائی
mark condition وضعیت نشان
exception conoition وضعیت استثنایی
maintenance status وضعیت نگهداری
starting position وضعیت صفر
configurations وضعیت یا موقعیت
extreme position وضعیت نهایی
device status وضعیت دستگاه
wait state وضعیت انتظار
military posture وضعیت نظامی
situation report گزارش وضعیت
situation map نقشه وضعیت
final position وضعیت نهایی
condition code رمز وضعیت
rest position وضعیت ساکن
ball games شرایط وضعیت
ball game شرایط وضعیت
summaries خلاصه وضعیت
edit line خط گزارش وضعیت
financial position وضعیت مالی
zero wait state وضعیت یک وسیله
sea state وضعیت دریا
multiplex mode وضعیت تسهیم
estimated of situation براورد وضعیت
byte mode وضعیت بایت
statement صورت وضعیت
statement بیان وضعیت
estimate of the situation براورد وضعیت
position وضعیت موضع
error condition وضعیت خطا
flight attitude وضعیت پروازی
summary خلاصه وضعیت
stationary state وضعیت سکون
central position وضعیت مرکزی
stated وضعیت چیزی
cindition code رمز وضعیت
appreciation of the situation براورد وضعیت
cases وضعیت موقعیت
ammunition condition وضعیت مهمات
case وضعیت موقعیت
supervisor state وضعیت نظارت
terrestrial وضعیت زمینی
air position وضعیت هوایی
advice of fate اعلام وضعیت
steady state وضعیت پایدار
status report گزارش وضعیت
status register ثبات وضعیت
status board تابلوی وضعیت
input mode وضعیت ورودی
appreciation of the situation بررسی وضعیت
status board تابلو وضعیت
state of alert وضعیت هوشیاری
axial position وضعیت محوری
idle position وضعیت ساکن
ideal position وضعیت ایده ال
as it is با وضعیت کنونی
command mode وضعیت دستوری
on position وضعیت وصل
prone position وضعیت درازکش
current ratio وضعیت فعلی
problem state وضعیت مسئله
dangerousness وضعیت خطرناک
stand alone وضعیت یکتا
personnel status وضعیت پرسنلی
develops گسترش وضعیت
develop گسترش وضعیت
state vector بردار وضعیت
state stress وضعیت تنش
state of alert وضعیت امادگی
duty status وضعیت خدمتی
control status وضعیت کنترلی
qualification وضعیت شرایط
state- وضعیت چیزی
states وضعیت چیزی
positioned وضعیت موضع
truest وضعیت منط قی
sitting position وضعیت نشسته
true وضعیت منط قی
stating وضعیت چیزی
state وضعیت چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com