Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
color
تفسیر ورزشی
Other Matches
sportscast
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
interpretations
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretation
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretable
قابل تفسیر تفسیر بردار
agonistic
ورزشی
gymnastical
ورزشی
sports medicine
طب ورزشی
athletic
ورزشی
sporty
ورزشی
gymnasium
مجموعه ورزشی
gymnasiums
مجموعه ورزشی
wheel
اتحادیه ورزشی
dumbbell
اسباب ورزشی
jerseys
پیراهن ورزشی
dumbbells
اسباب ورزشی
sweets
عرقگیر ورزشی
sweetsuit
عرقگیر ورزشی
calendar
تقویم ورزشی
calendars
تقویم ورزشی
hot air balloon
بالن ورزشی
hot-air balloon
بالن ورزشی
hot-air balloons
بالن ورزشی
jersey
پیراهن ورزشی
club sport
باشگاه ورزشی
wheeling
اتحادیه ورزشی
wheels
اتحادیه ورزشی
sports facility
تاسیسات ورزشی
indian club
میل ورزشی
athletic trainer
پزشکیار ورزشی
aerostat
بالون ورزشی
sport skill
مهارت ورزشی
physical exercise
تمرین ورزشی
game
مسابقههای ورزشی
coliseum
استادیوم ورزشی
ballets
رقص ورزشی و هنری
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
ballet
رقص ورزشی و هنری
gymkhanas
ورزشگاه باشگاه ورزشی
hosted
تهیه تسهیلات ورزشی
hosting
تهیه تسهیلات ورزشی
hosts
تهیه تسهیلات ورزشی
athletic training room
اطاق پزشکی- ورزشی
country clubs
باشگاه ورزشی وتفریحی
sportswriter
وقایع نگار ورزشی
gymkhana
ورزشگاه باشگاه ورزشی
player
هنرپیشه بازیکن ورزشی
launches
قایق ورزشی و صیادی
launched
قایق ورزشی و صیادی
host
تهیه تسهیلات ورزشی
country club
باشگاه ورزشی وتفریحی
launching
قایق ورزشی و صیادی
launch
قایق ورزشی و صیادی
leagues
هم پیمان شدن گروه ورزشی
league
هم پیمان شدن گروه ورزشی
coached
رهبری عملیات ورزشی را کردن
marathon
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
coaches
رهبری عملیات ورزشی را کردن
sport shirt
پیراهن یقه باز ورزشی
coach
رهبری عملیات ورزشی را کردن
marathons
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
cleat
میخ ته کفشهای ورزشی گوه
sportive
سرگرم تفریح وورزش ورزشی
featuring
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
spikes
یک جفت کفش ورزشی میخ دار
to show somebody up
[in a competition]
کسی را شکست دادن
[در مسابقه ورزشی]
feature
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featured
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
to show somebody up
[in a competition]
از کسی جلو زدن
[در مسابقه ورزشی]
features
مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
pythiad
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
jayvee
عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
head stock
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
blazers
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
wrong-foot
باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
bloomer
شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
blazer
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
comment
تفسیر
rendition
تفسیر
renditions
تفسیر
interpretations
تفسیر
margent
تفسیر
reading
تفسیر
commentaries
تفسیر
commentary
تفسیر
exposition
تفسیر
expositions
تفسیر
interpertation
تفسیر
observantion
تفسیر
postil
تفسیر
interpretation
تفسیر
construing
تفسیر
commented
تفسیر
commenting
تفسیر
readings
تفسیر
annotations
تفسیر
remarked
تفسیر
remarking
تفسیر
remarks
تفسیر
paraphrase
تفسیر
exegeses
تفسیر
explanations
تفسیر
explanation
تفسیر
exegesis
تفسیر
construction
تفسیر
constructions
تفسیر
remark
تفسیر
annotation
تفسیر
gloss
تفسیر
note
تفسیر
notes
تفسیر
noting
تفسیر
paraphrasing
تفسیر
paraphrased
تفسیر
paraphrases
تفسیر
liberal interpretation
تفسیر ازاد
gloze
تفسیر کردن
exegetics
علم تفسیر
exegetically
ازراه تفسیر
exegetic
وابسته به تفسیر
demythologize
تفسیر نوشتن
expositorv
متضمن تفسیر
interpert
تفسیر کردن
conture
تفسیر کردن
hermeneutic
علم تفسیر
symbolic interpretation
تفسیر نمادی
photo interpretation
تفسیر عکس
interpretable
تفسیر کردنی
make of something
<idiom>
تفسیر کردن
narrow interpretation
تفسیر مضیق
interpretability
قابلیت تفسیر
reinterpretation
تفسیر مجدد
interpertation of laws
تفسیر قوانین
paraphrastically
ازراه تفسیر
zend
تفسیر اوستا
troplogy
تفسیر مجازی
hermeneutically
از راه تفسیر
literal interpretation
تفسیر ادبی
interpertation of a treaty
تفسیر معاهده
construction of a treaty
تفسیر معاهده
misconstrues
بد تفسیر کردن
annotated
تفسیر کردن
misconstrue
بد تفسیر کردن
construes
تفسیر کردن
annotates
تفسیر نوشتن
construed
تفسیر کردن
annotates
تفسیر کردن
construe
تفسیر کردن
annotating
تفسیر نوشتن
annotating
تفسیر کردن
annotated
تفسیر نوشتن
misconstrued
بد تفسیر کردن
versions
تفسیر نسخه
interprets
تفسیر کردن
interpreting
تفسیر کردن
annotate
تفسیر نوشتن
annotate
تفسیر کردن
version
تفسیر نسخه
misinterprets
بد تفسیر کردن
commentaries
تفسیر حقوقی
misconstruing
بد تفسیر کردن
misinterpreted
بد تفسیر کردن
misconstructions
تفسیر نادرست
annotator
تفسیر نویس
hermeneutics
علم تفسیر
misconstruction
تفسیر نادرست
broad interpretation
تفسیر موسع
translations
پچواک تفسیر
interpret
تفسیر کردن
commentary
تفسیر حقوقی
interpreted
تفسیر کردن
translation
پچواک تفسیر
misinterpret
بد تفسیر کردن
construable
قابل تفسیر
misinterpreting
بد تفسیر کردن
misinterpret
بغلط تفسیر کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
symonds' picture study test
ازمون تفسیر تصاویرسایموندز
economic interpretation of history
تفسیر اقتصادی تاریخ
postil
تفسیر کتاب مقدس
misinterpreted
بغلط تفسیر کردن
misinterprets
بغلط تفسیر کردن
misinterpreting
بغلط تفسیر کردن
to read too much into
تفسیر ناموجه کردن
mystagogy
تفسیر رموز دینی
picture interpretation test
ازمون تفسیر تصاویر
photo geology
تفسیر عکسهای هوایی
tropologic
دارای تفسیر اخلاقی
tailgate party
[American E]
پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی
[در آمریکا]
tropology
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
annotates
شرح و تفسیر بازی شطرنج
annotating
شرح و تفسیر بازی شطرنج
misconsture
بد تفسیر کردن دیر فهمیدن
construable
قابل تجزیه تفسیر شدنی
annotated
شرح و تفسیر بازی شطرنج
annotate
شرح و تفسیر بازی شطرنج
midrash
تفسیر کتاب مقدس یهود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com