Dictiornary-Farsi | تفوق برجسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
humdinger	تفوق برجسته
humdingers	تفوق برجسته


Other Matches

alto-rilievo	[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model	مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing	طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته
embossment	نقوش برجسته برجسته کاری
saliency	نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif	حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience	نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph	نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse	برجسته نمایاحکاکی برجسته
headship	تفوق
headships	تفوق
paramountey	تفوق
advantage	تفوق
pre-eminence	تفوق
predominance	تفوق
transcendence or cy	تفوق
pre eminence	تفوق
supremacy	تفوق
preminence	تفوق
ecellency	تفوق
superiority	تفوق
paramountcy	تفوق
transcendence	تفوق
hegemony	تفوق
predominancy	تفوق
preemimence	تفوق
excel	تفوق جستن بر
dominated	تفوق یافتن
overmatch	تفوق یافتن
dominate	تفوق یافتن
ascendancy	سلطه تفوق
excelled	تفوق جستن بر
excelling	تفوق جستن بر
to gain the upper hand	تفوق جستن
excels	تفوق جستن بر
masterdom	تسلط تفوق
ascendency	سلطه تفوق
excellence	خوبی تفوق
influenced	برتری تفوق
air superiority	تفوق هوایی
ascendance	تفوق برتری
fire superiority	تفوق اتش
influence	برتری تفوق
influences	برتری تفوق
influencing	برتری تفوق
domination	استیلا تفوق
vantage	تفوق فرصت
superiority	ارشدیت تفوق
dominates	تفوق یافتن
ultramontane	تفوق مطلق پاپ
out maneuver	تفوق جستن در مانور
outnumbers	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumbering	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
insurmountable	غیر قابل تفوق
prepotency	غلبه تفوق بسیار
scscalable	تفوق پذیر بالارفتنی
insurmountably	بطور غیرقابل تفوق
outnumbered	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumber	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
prevalence	تفوق درجه شیوع
anaglyph	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
surpasses	بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed	بهتر بودن از تفوق جستن
surpass	بهتر بودن از تفوق جستن
superable	تفوق یافتنی فائق شدنی
white supremacist	طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
to get the upper hand	برتری جستن تفوق پیدا کردن
henpeck	سعی کردن برای تفوق یافتن
white supremacy	تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
ultramontanism	سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
raised	برجسته
illustrous	برجسته
starring	برجسته
staring	برجسته
ridged	برجسته
dominant	برجسته
illustrated	برجسته
crowned	برجسته
prosilient	برجسته
of d.	برجسته
in relief	برجسته
masterwork	برجسته
outstandingly	برجسته
eminent	برجسته
outstanding	برجسته
laureate	برجسته
kenspeckle	برجسته
noted	برجسته
pre eminent	برجسته
distinguished	برجسته
relief emboss	برجسته
par excellence	برجسته
primed	برجسته
prominent	برجسته
primes	برجسته
illustrious	برجسته
mainlines	برجسته
torose	برجسته
predominant	برجسته
overriding	برجسته
mainline	برجسته
convex	برجسته
conspicuous	برجسته
mainlined	برجسته
striking	برجسته
mainlining	برجسته
prime	برجسته
stereometric	خط برجسته
salient	برجسته
relievo	برجسته
rilievo	برجسته
pre-eminent	برجسته
strikingly	برجسته
cordon bleu	برجسته
stereometric	برجسته
contour map	نقشه برجسته
bas-relief	برجسته کاری
raised figure	طرح برجسته
emboss	برجسته کردن
egregious	برجسته نمایان
affigy	تصویر برجسته
illustriously	برجسته وار
stand out	برجسته بودن
anaglyph	تزئینات برجسته
bas relif	نقوش برجسته
high relief	نقوش برجسته
to create an image for oneself as somebody	برجسته شدن
basso relief	برجسته کوتاه
bas relif	نقش کم برجسته
exaggerated stereoscopy	برجسته بین
fash butt welding	جوش برجسته
aegicrane	آذین برجسته سر
aegicranium	آذین برجسته سر
front face	سطح برجسته
half relief	نیم برجسته
mezzo relief	نیم برجسته
embossed alphabet	الفبای برجسته
drop shadow	سایه برجسته
in relief	بطور برجسته
palmy	برجسته کامیاب
stereoscopic	برجسته بینی
piece de resistance	فقره برجسته
stand out	برجسته عالی
smatt	برجسته زیرکانه
signally	بطور برجسته
signalize	برجسته کردن
projection welding	جوش برجسته
saleintiant	برجسته چشمگیر
saleint	برجسته چشمگیر
relievo	برجسته کاری
relief map	نقشه برجسته
raised shoulder	شانه برجسته
stereoscopic	برجسته بین
stereoscopics	برجسته نمایی
cordon bleu	آدم برجسته
salient pole	قطب برجسته
laureatel	شاعر برجسته
tyupical	نوبهای برجسته
topographic map	نقشه برجسته
to stand out	برجسته بودن
magnific	معروف برجسته
to put forward	برجسته نمودارکردن
to make one's mark	برجسته شدن
stucco relief	گچبریهای برجسته
mezzo rillievo	نیم برجسته
notbility	شخص برجسته
relief emboss	نقشه برجسته
anaglyph	حجاری برجسته
relief	حجاری برجسته
distinguished	برجسته مهم
predominantly	بطور برجسته
poet laureate	شاعر برجسته
bas relief	برجسته کوتاه
bas relief	نقش کم برجسته
bas-relief	برجسته کوتاه
bas-relief	نقش کم برجسته
bas-reliefs	برجسته کوتاه
bas-reliefs	نقش کم برجسته
premiere	هنرپیشه برجسته
premiered	هنرپیشه برجسته
premieres	هنرپیشه برجسته
premiering	هنرپیشه برجسته
effigies	تصویر برجسته
effigy	تصویر برجسته
topography	برجسته نگاری
swells	برجسته شیک
swelled	برجسته شیک
relief	برجسته کاری
project	برجسته بودن
projected	برجسته بودن
personage	شخص برجسته
personages	شخص برجسته
leading	عمده برجسته
contour	نقشه برجسته
milestone	مرحله برجسته
milestones	مرحله برجسته
eminently	بطور برجسته
premier	هنرپیشه برجسته