English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
maximum demand تقاضای بیشینه
Other Matches
blood chit تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
maximum بیشینه
crest value جریان بیشینه
maximum water level بیشینه تراز
submaximal زیر بیشینه
maximum flood طغیان بیشینه
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
maximization بیشینه کردن
maximizing بیشینه ساختن
maximizes بیشینه ساختن
maximized بیشینه ساختن
maximize بیشینه ساختن
maximises بیشینه ساختن
maximising بیشینه ساختن
maximised بیشینه ساختن
peak value جریان بیشینه
maximum value جریان بیشینه
maximum efficiency راندمان بیشینه
maximum price بیشینه بها
maximum energy انرژی بیشینه
maximum moment لنگر بیشینه
maximum flood سیل بیشینه
maximization بیشینه سازی
peak load بار خارجی بیشینه
daily flood peak بیشینه روزانه سیل
oblimax rotation چرخش مایل بیشینه
peak power بار خارجی بیشینه
maximum natality بیشینه زادو ولد
maximum liklihood درست نمایی بیشینه
maximum flood discharge بده بیشینه طغیان
maxvo بیشینه اکسیژن مصرفی
maximum undistorted output بیشینه صدای غیر مغشوش
maximum water level تراز بیشینه طرح شده مخزن
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
at the request of تقاضای
at the instance of به تقاضای
aggregate demand تقاضای کل
total demand تقاضای کل
inelastic demand تقاضای بی کشش
at the instance of بر حسب تقاضای
factor demand تقاضای عوامل
effective demand تقاضای موثر
market demand تقاضای بازار
national demand تقاضای ملی
excess demand تقاضای بیش از حد
complementary demand تقاضای مکمل
complementary demand تقاضای تکمیلی
composite demand تقاضای مرکب
final demand تقاضای نهائی
joint demand تقاضای مشترک
demand for payment تقاضای پرداخت
pop the question <idiom> تقاضای ازدواج
request to send تقاضای ارسال
gives تقاضای رای
application تقاضای کار
applications تقاضای کار
at my request مطابق با تقاضای من
elastic demand تقاضای با کشش
give تقاضای رای
application for loan تقاضای وام
request substitution تقاضای تعویض
re claim تقاضای مجدد
giving تقاضای رای
aggregate demand function تابع تقاضای کل
aggregate market demand تقاضای کل بازار
inelastic demand تقاضای غیر حساس
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
to request issuance تقاضای صدور کردن
demands تقاضای خرید کالا
demanded تقاضای خرید کالا
demand تقاضای خرید کالا
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
tax تحمیل تقاضای سنگین
apply for a divorce تقاضای طلاق کردن
perfectly inelastic demand تقاضای کاملا بی کشش
credit application تقاضای گشایش اعتبار
rpo تقاضای مظنه قیمت
oyer تقاضای استماع یا دادرسی
soft market بازار با تقاضای خوب
toa for a job or position تقاضای شغل کردن
derived demand تقاضای مشتق شده
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand تقاضای کشش دار
taxed تحمیل تقاضای سنگین
perfectly elastic demand تقاضای کاملا با کشش
taxes تحمیل تقاضای سنگین
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
rts Send To Request تقاضای ارسال
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
To ask for political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
request time out تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
put the bite on someone <idiom> از کسی تقاضای پول کردن
To seek political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
call of more حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurrer تقاضای تاخیر درصدور حکم
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demur تقاضای درنگ یا مکث کردن
layers برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
reclamation تقاضای جبران خسارت کردن
demurs تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred تقاضای درنگ یا مکث کردن
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
postulancy تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
nonce word واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
reclama تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
searchingly نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channeled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queue 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
queued 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
requiring نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
require نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
required نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
requires نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
transaction demand for money تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
precautionary demand for money تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com