Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
Search result with all words
market demand
تقاضای بازار
soft market
بازار با تقاضای خوب
Other Matches
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairs
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
market value
در بازار قیمت بازار
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
total demand
تقاضای کل
aggregate demand
تقاضای کل
at the request of
تقاضای
at the instance of
به تقاضای
joint demand
تقاضای مشترک
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
effective demand
تقاضای موثر
inelastic demand
تقاضای بی کشش
at the instance of
بر حسب تقاضای
maximum demand
تقاضای بیشینه
request to send
تقاضای ارسال
re claim
تقاضای مجدد
application for loan
تقاضای وام
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
request substitution
تقاضای تعویض
national demand
تقاضای ملی
at my request
مطابق با تقاضای من
final demand
تقاضای نهائی
factor demand
تقاضای عوامل
application
تقاضای کار
applications
تقاضای کار
complementary demand
تقاضای تکمیلی
excess demand
تقاضای بیش از حد
elastic demand
تقاضای با کشش
composite demand
تقاضای مرکب
giving
تقاضای رای
complementary demand
تقاضای مکمل
gives
تقاضای رای
give
تقاضای رای
demand for payment
تقاضای پرداخت
credit application
تقاضای گشایش اعتبار
rpo
تقاضای مظنه قیمت
elastic demand
تقاضای کشش دار
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
downward sloping demand curve
منحنی تقاضای نزولی
marginal demand price
قیمت تقاضای نهائی
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
demand
تقاضای خرید کالا
apply for a divorce
تقاضای طلاق کردن
demanded
تقاضای خرید کالا
demands
تقاضای خرید کالا
perfectly elastic demand
تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand
تقاضای کاملا بی کشش
derived demand
تقاضای مشتق شده
toa for a job or position
تقاضای شغل کردن
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
taxed
تحمیل تقاضای سنگین
to request issuance
تقاضای صدور کردن
tax
تحمیل تقاضای سنگین
law of downward sloping demand
قانون تقاضای نزولی
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
taxes
تحمیل تقاضای سنگین
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
layers
برنامهای که تقاضای ارسال کند
request time out
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
planned demand
تقاضای برنامه ریزی شده
call of more
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
demurrer
تقاضای تاخیر درصدور حکم
put the bite on someone
<idiom>
از کسی تقاضای پول کردن
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
caller
شخصی که تقاضای تماس دارد
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurs
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring
تقاضای درنگ یا مکث کردن
To seek political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
layer
برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurred
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demur
تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts
Send To Request تقاضای ارسال
reclamation
تقاضای جبران خسارت کردن
ask for a lady's hand
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
To ask for political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
postulancy
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
nonce word
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
speculative demand for money
تقاضای سفته بازی برای پول
blue bark
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
statement of charge
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
ARQ
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender .
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
reclama
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
small claim
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
reclamation
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
striking off the roll
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
agora
بازار
mart
بازار
trone
بازار
market place
بازار
market places
بازار
cloth-hall
بازار
the mareet was weak
بازار
marketed
بازار
markets
بازار
shopping center
بازار
market
بازار
bazaar
بازار
bazaars
بازار
neoclassical economics
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
labor market
بازار کار
market forces
نیروهای بازار
historical cost
قیمت بازار
wage market
بازار دستمزد
widening of market
گسترش بازار
EEC
بازار مشترک
download
بازار کارافتاده
imperfect market
بازار ناقص
home market
بازار داخلی
exchange market
بازار اسعار
domestic market
بازار داخلی
financial market
بازار مالی
mart
بازار مالی
foreign market
بازار خارج
foreign exchange market
بازار ارز
carpet market
بازار فرش
falling market
بازار رو به زوال
fair market
بازار مکاره
fair market
هفته بازار
gold market
بازار طلا
the market is dull
بازار کساداست
spot market
بازار نقدی
market price
قیمت بازار
market prices
قیمتهای بازار
market review
بررسی بازار
market survey
بررسی بازار
market risk
خطر بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market segmentation
تجزیه بازار
market share
سهم بازار
perfect market
بازار کامل
market structure
بنیان بازار
market system
نظام بازار
market trends
روندهای بازار
market trust
بازار انحصاری
market value
قیمت بازار
marketplace
بازار گاه
oil market
بازار نفت
market penetration
نفوذ به بازار
market overt
بازار اشکار
market oriented
در جهت بازار
loan market
بازار وام
market appraisal
سنجش بازار
sharing the market
تقسیم بازار
seller's market
بازار فروشنده
sales area
بازار فروش
market structure
ساخت بازار
market equilibrium
تعادل بازار
market failure
ناتوانی بازار
market freedom
ازادی بازار
market functions
وفائف بازار
market imperfection
نقص بازار
market leader
پیشقدم در بازار
market leader
پیشرو بازار
market mechanism
مکانیسم بازار
market opportunity
فرصت بازار
narrow market
بازار محدود
emporia
بازار بزرگ
aggregate market supply
عرضه کل بازار
tenors
بازار سلف
tenor
بازار سلف
marketing
بازار یابی
sale
بازار فروش
slumps
کسادی بازار
bearish market
بازار رو به افول
slumped
کسادی بازار
bourse
بازار سهام
brand leader
پیشرو در بازار
slump
کسادی بازار
money markets
بازار پول
bullion market
بازار شمش
bullish market
بازار احتکاری
open market
بازار ازاد
open market
بازار باز
emporium
بازار بزرگ
emporiums
بازار بزرگ
free market
بازار ازاد
black market
بازار سیاه
free markets
بازار ازاد
gluts
پر کردن بازار
Common Market
بازار مشترک
outlet
بازار فروش
black markets
بازار سیاه
outlets
بازار فروش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com