Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
credit application
تقاضای گشایش اعتبار
Other Matches
advising bank
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
blood chit
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
openings
گشایش
inauguration
گشایش
polish opening
گشایش
volumes
گشایش
volume
گشایش
first night
گشایش شب
first nights
گشایش شب
apertures
گشایش
opening
گشایش
issuance credit
گشایش
aperture
گشایش
evolvement
گشایش
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
orang utan opening
گشایش سوکولسکی
larsen's opening
گشایش لارسن
orang utan opening
گشایش اورانگوتان
openings
افتتاح گشایش
nimzovitch attack
گشایش لارسن
foot in the door
<idiom>
گشایش یا فرصت
scotch opening
گشایش اسکاتلندی
to unveil a statue
ایین گشایش
saragossa opening
گشایش ساراگوسا
joke opening
گشایش مضحک
english opening
گشایش انگلیسی
inverted opening
گشایش معکوس
alapin's opening
گشایش الاپین
anderssen opening
گشایش اندرسن
orang utan opening
گشایش لهستانی
sokolsky opening
گشایش لهستانی
opening
افتتاح گشایش
sokolsky opening
گشایش سوکولسکی
benko opening
گشایش بنکو
bird's opening
گشایش برد
ponziani's opening
گشایش پونتسیانی
easy money policy
سیاست گشایش پول
paris opening
گشایش پاریس شطرنج
bishops opening
گشایش فیل شطرنج
arteriotomy
برش یا گشایش شریان
normal opening
گشایش نرمال یا فرانسوی
queen's fianchetto defence
گشایش لارسن شطرنج
ruy lopez opening
گشایش روی لوپس
reti opening
گشایش رتی شطرنج
gambits
قربانی پیاده شطرنج در گشایش
gambit
قربانی پیاده شطرنج در گشایش
queen's pawn opening
گشایش پیاده وزیر شطرنج
barcza system
سیستم بارکزا در گشایش رتی
from gambit
وامبی فروم در گشایش برد
breman system
سیستم برمن در گشایش انگلیسی
berlin defence
دفاع برلین در گشایش فیل شطرنج
alfred wolf gambit
گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
salvtatorian
شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
at the request of
تقاضای
total demand
تقاضای کل
aggregate demand
تقاضای کل
at the instance of
به تقاضای
effective demand
تقاضای موثر
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
application for loan
تقاضای وام
at the instance of
بر حسب تقاضای
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
complementary demand
تقاضای مکمل
complementary demand
تقاضای تکمیلی
at my request
مطابق با تقاضای من
demand for payment
تقاضای پرداخت
elastic demand
تقاضای با کشش
factor demand
تقاضای عوامل
request substitution
تقاضای تعویض
giving
تقاضای رای
gives
تقاضای رای
national demand
تقاضای ملی
maximum demand
تقاضای بیشینه
market demand
تقاضای بازار
inelastic demand
تقاضای بی کشش
give
تقاضای رای
joint demand
تقاضای مشترک
application
تقاضای کار
re claim
تقاضای مجدد
final demand
تقاضای نهائی
applications
تقاضای کار
request to send
تقاضای ارسال
composite demand
تقاضای مرکب
excess demand
تقاضای بیش از حد
demands
تقاضای خرید کالا
oyer
تقاضای استماع یا دادرسی
marginal demand price
قیمت تقاضای نهائی
demanded
تقاضای خرید کالا
perfectly elastic demand
تقاضای کاملا با کشش
apply for a divorce
تقاضای طلاق کردن
rpo
تقاضای مظنه قیمت
perfectly inelastic demand
تقاضای کاملا بی کشش
law of downward sloping demand
قانون تقاضای نزولی
toa for a job or position
تقاضای شغل کردن
downward sloping demand curve
منحنی تقاضای نزولی
derived demand
تقاضای مشتق شده
soft market
بازار با تقاضای خوب
elastic demand
تقاضای کشش دار
taxes
تحمیل تقاضای سنگین
taxed
تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
demand
تقاضای خرید کالا
to request issuance
تقاضای صدور کردن
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
tax
تحمیل تقاضای سنگین
request time out
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
ask for a lady's hand
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demur
تقاضای درنگ یا مکث کردن
caller
شخصی که تقاضای تماس دارد
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
To ask for political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
reclamation
تقاضای جبران خسارت کردن
To seek political asylum.
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demurred
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs
تقاضای درنگ یا مکث کردن
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
rts
Send To Request تقاضای ارسال
demurrer
تقاضای تاخیر درصدور حکم
demurring
تقاضای درنگ یا مکث کردن
call of more
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
put the bite on someone
<idiom>
از کسی تقاضای پول کردن
planned demand
تقاضای برنامه ریزی شده
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
layers
برنامهای که تقاضای ارسال کند
layer
برنامهای که تقاضای ارسال کند
speculative demand for money
تقاضای سفته بازی برای پول
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
nonce word
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
blue bark
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
postulancy
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
reclama
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender .
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
small claim
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
sicilian attack
حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
reclamation
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
reti gambit
گامبی رتی در گشایش رتی شطرنج
neoclassical economics
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
say's law
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
searches
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
advance
اعتبار
standing
اعتبار
credited
اعتبار
reputation
اعتبار
advancing
اعتبار
esteem
اعتبار
importance
اعتبار
reputations
اعتبار
line of cerdit
خط اعتبار
creditability
اعتبار
credit line
حد اعتبار
influenced
اعتبار
influencing
اعتبار
crediting
اعتبار
credits
اعتبار
influence
اعتبار
validation
اعتبار
creditless
بی اعتبار
influences
اعتبار
budget
اعتبار
validity
اعتبار
estimate
اعتبار
entitlements
اعتبار
prestigious
با اعتبار
invalid
: بی اعتبار
budgeted
اعتبار
budgets
اعتبار
estimating
اعتبار
estimates
اعتبار
estimated
اعتبار
reputability
اعتبار
value
اعتبار
values
اعتبار
valuing
اعتبار
advances
اعتبار
funded
اعتبار
void
بی اعتبار
entitlement
اعتبار
credibility
اعتبار
fund
اعتبار
credit
اعتبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com