Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
uncommitted
تقبل نشده
Other Matches
assumpsit
تقبل
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
assume
تقبل کردن
assumes
تقبل کردن
subscribing
تقبل کردن
subscribes
تقبل کردن
subscribe
تقبل کردن
underwriter
تقبل کننده
underwriters
تقبل کننده
undertakes
تقبل کردن
undertaken
تقبل کردن
undertake
تقبل کردن
subscribed
تقبل کردن
sans frais
بدون تقبل هزینه
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
assumpsit
تقبل دیون دیگری
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
without impeachment of waste
بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
assume
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assumes
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
bear
تقبل کردن تحمل کردن
bears
تقبل کردن تحمل کردن
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
uncharged
پر نشده
unbowed
خم نشده
unseen
مکشوف نشده
unbleached
<adj.>
سفیدگری نشده
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
untested
<adj.>
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
آزمایش نشده
unexamined
<adj.>
آزمایش نشده
unabated
کاسته نشده
unclaimed
مطالبه نشده
unsung
خوانده نشده
unsung
ستایش نشده
unsung
سروده نشده
unevaluated
<adj.>
کنترل نشده
undirected
هدایت نشده
unchecked
<adj.>
کنترل نشده
unasked
سوال نشده
undeterred
<adj.>
منصرف نشده
unabridged
کوتاه نشده
unseen
مشاهده نشده
sightless
دیده نشده
uncut
از هم جدا نشده
unevaluated
<adj.>
آزمایش نشده
uncontrolled
مهار نشده
uncontrolled
کنترل نشده
unalloyed
الیاژ نشده
unbidden
دعوت نشده
unexploded
منفجر نشده
unpaid
پرداخت نشده
undisiplined
تربیت نشده
unattached
اعزام نشده
unaudited
<adj.>
آزمایش نشده
unchanged
عوض نشده
uncut
قطع نشده
uncut
بریده نشده
haggard
رام نشده
unchecked
<adj.>
آزمایش نشده
unfulfilled
اجرا نشده
unfulfilled
انجام نشده
undisturbed
مختل نشده
unattached
توفیق نشده
undyed
<adj.>
رنگرزی نشده
unabridged
تلخیص نشده
uninvited
دعوت نشده
inedited
منتشر نشده
uncircumcised
ختنه نشده
unsaturate
اشباع نشده
unsaturated
اشباع نشده
unsaved
پس انداز نشده
unset
ثابت نشده
unshod
نعل نشده
uncleared
ترخیص نشده
unsight
دیده نشده
intemerate
بی ناموس نشده
innascible
زایده نشده
unsocialized
اجتماعی نشده
inextinct
نیست نشده
inedited
چاپ نشده
uncoditioned
شرط نشده
non switched line
خط گزینه نشده
uncoditioned
قطعی نشده
unbowed
سر کوب نشده
unbacked
رام نشده
unaccomplished
انجام نشده
unaccommodated
فراهم نشده
unsought
کاوش نشده
the date was not specified
نشده بود
tenantless
اشغال نشده
unspotted
ننگین نشده
roughdry
اطو نشده
unnormalized
هنجار نشده
unpolished
پرداخت نشده
unpremediated
تصور نشده
increate
افریده نشده
unstudied
مطالعه نشده
in sheets
صحافی نشده
unpublished
چاپ نشده
unpublished
نشر نشده
unquestioned
استنتاق نشده
unquestioned
بررسی نشده
unquestioned
بحث نشده
undeeded
در سندقید نشده
unreconstructed
بازسازی نشده
undefined
تعریف نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
تا دیر نشده
non-registered
[not registered]
<adj.>
ثبت نشده
unguarded
حساب نشده
custom uncleared
ترخیص نشده
in quires
صحافی نشده
unthickened
تغلیظ نشده
imperforate
منگنه نشده
unwashed
شسته نشده
unworn
کهنه نشده
unworn
استعمال نشده
unlicked
لیسیده نشده
wound less
زخمی نشده
uninspected
<adj.>
بررسی نشده
unconnected
وصل نشده
unearned
کسب نشده
unleached
سفید نشده
unguarded
حراست نشده
autochthonous
جابجا نشده
unexamined
<adj.>
کنترل نشده
untested
<adj.>
تست نشده
unchecked
<adj.>
امتحان نشده
unoccupied
اشغال نشده
vacant
اشغال نشده
unevaluated
<adj.>
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
امتحان نشده
untested
<adj.>
امتحان نشده
uncounted
شمرده نشده
unverified
<adj.>
تایید نشده
virgins
استفاده نشده
unaudited
<adj.>
ارزیابی نشده
virgin
استفاده نشده
unverified
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
امتحان نشده
unverified
<adj.>
امتحان نشده
unaudited
<adj.>
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
بازرسی نشده
unexamined
<adj.>
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
بازرسی نشده
untested
<adj.>
بازرسی نشده
unread
خوانده نشده
unissued
<adj.>
توزیع نشده
uninspected
<adj.>
ممیزی نشده
untested
<adj.>
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
تست نشده
undetected
کشف نشده
inexact
درست نشده
unissued
<adj.>
منتشر نشده
inviolate
نقض نشده
unverified
<adj.>
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
ممیزی نشده
outstanding
واریز نشده
unmitigated
کاسته نشده
unchecked
<adj.>
تایید نشده
unbroken
رام نشده
unsettled
تصفیه نشده
unevaluated
<adj.>
تایید نشده
uncharted
اکتشاف نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com