Dictiornary-Farsi | تقریبا ساعت ۳ صبح | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
around 3 in the morning	تقریبا ساعت ۳ صبح


Search result with all words

jetstream	باد تقریبا افقی با سرعت بیش از 08 کیلومتر بر ساعت
Other Matches

sundials	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.	نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time	وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.	طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11.	من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
standard time	ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.	او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
synchronous	ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise	مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock	ساعت از روی ساعت
nearer	تقریبا
neared	تقریبا
practically	تقریبا"
almost	تقریبا
near-	تقریبا
near	تقریبا
about two years	تقریبا`
nearest	تقریبا
wellnigh	تقریبا
approx	تقریبا
next door to	تقریبا
just about <idiom>	تقریبا
not much of <idiom>	تقریبا بد
inexactly	تقریبا
sort of	تقریبا
pretty much	تقریبا
proximately	تقریبا"
nighly	تقریبا
nears	تقریبا
nearing	تقریبا
feckly	تقریبا
about <adv.>	تقریبا
well nigh	تقریبا
roughly <adv.>	تقریبا
some	تقریبا
circa	تقریبا
much	تقریبا
well-nigh	تقریبا
nearly	تقریبا
by a	تقریبا
roughly	تقریبا"
approximately	تقریبا
all but	تقریبا
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
next to impossible	تقریبا نشدنی
subovate	تقریبا بیضی
near vertical	تقریبا عمودی
semis	تقریبا نصف
scarcely ever	تقریبا هیچوقت
squarish	تقریبا مربع
nip and tuck	تقریبا برابر
approximately	تقریبا به درستی
semi	تقریبا نصف
sort of <idiom>	تقریبا تا یک حدی
about two years	تقریبا` دو سال
gravel blind	تقریبا کور
thereabout	درهمان نزدیکی تقریبا
disobedience	تقریبا" معادل desertion
nigh	تقریبا نزدیک شدن
go near to do something	تقریبا کاری را کردن
nlq	کیفیت تقریبا" عالی
it is much the same	تقریبا همان است
anasarca	ورم تقریبا شدید پشام
about as high	تقریبا` همان اندازه بلند
roughly speaking	تقریبا بدون رعایت دقت
approximate	نه دقیق ولی تقریبا درست
two cents <idiom>	تقریبا هیچ ،چیزی بی ارزش
It's about 2 miles from ...	آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
approximates	نه دقیق ولی تقریبا درست
approximating	آنچه تقریبا درست است
approximated	نه دقیق ولی تقریبا درست
whyŠthere is the answer	شرط در امده تقریبا معنی میدهد
side cast	پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی
The book runs to nearly 600 pages.	این کتاب تقریبا بالغ بر ۶۰۰ صفحه می شود.
differentiating cicuit	مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
fjeld	فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
nihilism	شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
ecdysiast	زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد
preventive detention	تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
cumuli	ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus	ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
in hour's time	دو ساعت
clocks	ساعت ها
timepiece	ساعت
time-piece	ساعت
ticker [colloquial] [watch]	ساعت
clock	ساعت
by my watch	ساعت من
clk	ساعت
clock generator	ساعت زا
passion flower	گل ساعت
oclock	ساعت
timŠepiece	ساعت
Every so often . Every hour on the hour.	دم به ساعت
maypop	گل ساعت
timepiece	ساعت
ticker	ساعت
hour ly	ساعت به ساعت
horologium	ساعت
horologe	ساعت
h hour	ساعت س
horologii	ساعت
passionflower	گل ساعت
watching	ساعت
timepieces	ساعت
zero hour	ساعت س
watched	ساعت
hours	ساعت
hour	ساعت
hourly	ساعت به ساعت
watches	ساعت
self-esteem	ساعت
clock	ساعت
clocks	ساعت
watch	ساعت
rush-hour	ساعت پرمشغله
passion fruit	میوهی گل ساعت
kilowatt hours	کیلووات در ساعت
kilowatt hour	کیلووات در ساعت
hrs	مخفف ساعت
half hour	نیم ساعت
hand glass	ساعت شنی
horary	ساعت بساعت
watchmaker	ساعت ساز
hr	مخفف ساعت
daylight saving time	ساعت تابستانی
biological clock	ساعت زیستی
horology	ساعت سازی
rush-hour	ساعت شلوغی
clock speed	سرعت ساعت
We will come at 8.	ما ساعت 8 میاییم.
digital clock	ساعت رقمی
dutchmans	یکجور گل ساعت
electric clock	ساعت الکتریکی
Face of the watch .	صفحه ساعت
8 oclock sharp . On the stroke of 8.	سر ساعت هشت
four o'clock	ساعت چهار
clock work	چرخهای ساعت
game clock	ساعت ورزشگاه
zulu time	ساعت گرینویچ
hour glass	ساعت ریگی
pph	تعدادصفحه در ساعت
physiological clock	ساعت فیزیولوژیکی
the two o'clock d.	توزیع ساعت دو
the watch is warranted	خوبی ساعت
time clock	گاه ساعت
sext	نماز ساعت شش
navy time	ساعت دریایی
moon dial	ساعت مهتابی
clocks	ساعت ورزشگاه
system time	ساعت سیستم
shipper	اهرم ساعت
shooting ckock	ساعت مسابقه
shot clock	ساعت مسابقه
solar time	ساعت شمسی
real time clock	ساعت بلادرنگ
clock	ساعت ورزشگاه
quarter hour	ربع ساعت
sun dial	ساعت افتابی
mean time	ساعت متوسط
man hours	نفر در ساعت
watch test	ازمون ساعت
watchcase	قاب ساعت
watchcase	جعبه ساعت
watt hour	وات ساعت
internal clock	ساعت داخلی
in the space of an hour	بفاصله یک ساعت
wristlet	بند ساعت
sandglass	ساعت ریگی
watch key	کلید ساعت
kwh	کیلووات- ساعت
tower clock	برج ساعت
universal time	ساعت جهانی
w.h.	وات ساعت
watch case	قاب ساعت
watch glass	شیشه ساعت
watch glss	شیشه ساعت
lights out	ساعت خواب
sext	عبادت ساعت 21
watch maker	ساعت ساز
pocket watch	ساعت جیبی
hourglass	ساعت ریگی
hourglass	ساعت شنی
hourglasses	ساعت ریگی
hourglasses	ساعت شنی
fob	زنجیر ساعت
wall clock	ساعت دیواری
man hour	نفر ساعت
face of the clock	صفحه ساعت
alarum	ساعت زنگی
sundials	ساعت افتابی
sundial	ساعت افتابی
alarm clock	ساعت شماطهای
alarm clocks	ساعت شماطهای
clockhand	عقربه [ساعت ...]
hand	عقربه [ساعت ...]