Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
distribution of the estate
تقسیم ترکه
Search result with all words
distribution
تقسیم ترکه متوفی
distributions
تقسیم ترکه متوفی
Other Matches
letters of administration
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
wattle
ترکه برای ساختن سبد ترکه
divisor
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivide
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
sectors
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
spray
ترکه
bequests
ترکه
bequest
ترکه
sprigs
ترکه
roof batten
ترکه
branchlet
ترکه
heirloom
ترکه
estate of a deceased
ترکه
asthin as lath
<idiom>
ترکه ای
affshoot
ترکه
sprays
ترکه
sprig
ترکه
scions
ترکه نو
scion
ترکه نو
spraying
ترکه
sprayed
ترکه
heirlooms
ترکه
twig
ترکه
patrimonies
ترکه
switch
ترکه
switched
ترکه
switches
ترکه
bough
ترکه
boughs
ترکه
twing
ترکه
rod
ترکه
wand
ترکه
wands
ترکه
rods
ترکه
patrimony
ترکه
virga
ترکه
legacy
ترکه
successions
ترکه
twigs
ترکه
legacies
ترکه
succession
ترکه
residue of the state
باقیمانده ترکه
withy
ترکه بید
offshoot
ترکه فرع
administration of estate
اداره ترکه
adminstrator of state
مدیر ترکه
legacies
ترکه موصی به
legacy
ترکه موصی به
viminal
ترکه دهنده
offshoots
ترکه فرع
twigged
ترکه مانند
personal representative
امین ترکه
twiggy
ترکه مانند
residuary account
حساب ترکه
residue of the state
مازاد ترکه
renouncing probate
رد سمت ترکه
one thrid of the estate
ثلث ترکه
one third of estate
ثلث ترکه
personal representative
مدیر ترکه
fiducial
وابسته به امین ترکه
wicker
ترکه یا چوب کوتاه
letters of administration
سند مدیریت ترکه
pendent lite
حکم معلق امین ترکه
special administration
اداره قسمت خاصی از ترکه
wickerwork
ساخته شده از ترکه سبدسازی
heritage
ماترک ترکه غیر منقول
packing sheet
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
plene administravit
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
wicker work
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
admeasurement
تقسیم
allotments
تقسیم
cleavages
تقسیم
dispensations
تقسیم
cleavage
تقسیم
allocate
تقسیم
dispensation
تقسیم
division
تقسیم
allocating
تقسیم
admensuration
تقسیم
allocates
تقسیم
divisions
تقسیم
sharing
تقسیم
allotment
تقسیم
distributions
تقسیم
repartition
تقسیم
graduator
خط تقسیم کن
dealing
تقسیم
distribution
تقسیم
apportionment
تقسیم
branch
تقسیم
branches
تقسیم
zeradivide
تقسیم بر صفر
scissor
قطع تقسیم
severability
قابلیت تقسیم
water point
نقطه تقسیم اب
short division
تقسیم باختصار
divided
تقسیم شده
divisive
تقسیم کننده
sharing the market
تقسیم بازار
sortition
تقسیم با قرعه
divider
تقسیم کننده
divider
پرگار تقسیم
to share out
تقسیم کردن
administers
تقسیم کردن
administering
تقسیم کردن
fifty-fifty
تقسیم بالمناصفه
fifty fifty
تقسیم بالمناصفه
division sign
نماد تقسیم
administer
تقسیم کردن
dichotomy
تقسیم به دو بخش
dichotomies
تقسیم به دو بخش
give-and-take
<idiom>
تقسیم کردن
go halves
<idiom>
تقسیم مساوی
division
تقسیم
[ریاضی]
administered
تقسیم کردن
divide exception
خطای تقسیم
splice box
جعبه تقسیم
distributing box
جعبه تقسیم
demultiplexer
تقسیم کننده
delay allowance
زمان تقسیم
compart
تقسیم کردن
clastic
تقسیم شونده
divisional
مربوط به تقسیم
busbar
جعبه تقسیم
distribution box
جعبه تقسیم
distribution coefficient
ضریب تقسیم
distribution of forces
تقسیم نیروها
divide exception
استثناء تقسیم
dividable
قابل تقسیم
distribution pannel
تابلوی تقسیم
divisibility
قابلیت تقسیم
division check
ازمایش تقسیم
division line
خط تقسیم شده
division of labor
تقسیم کار
fire distribution
تقسیم اتش
frequency alloment
تقسیم فرکانس
market segmentation
تقسیم بازار
divisions
عمل تقسیم
meiosis
تقسیم کاهشی
meiosis
تقسیم سلولی
o o line
خط تقسیم دیدبانی
hyphenation
تقسیم کلمه
division
عمل تقسیم
partition function
تابع تقسیم
load distribution
تقسیم بار
line graduation
تقسیم بندی خط
frequency division
تقسیم فرکانس
battery bus
جعبه تقسیم
frequency domulipliction
تقسیم فرکانس
frequency distribution
تقسیم فرکانس
autotomy
تقسیم خودبخود
separates
تقسیم کردن
aminister
تقسیم کردن
indistributable
تقسیم نشدنی
quartile
تقسیم شده به 4/3و 4/1
regionalism
تقسیم کشوربنواحی
divide
تقسیم کردن
parting
تقسیم تجزیه
partings
تقسیم تجزیه
junction box
جعبه تقسیم
junction boxes
جعبه تقسیم
intersected
تقسیم کردن
intersects
تقسیم کردن
divides
تقسیم کردن
divisions of labour
تقسیم کار
division of labour
تقسیم کار
share
تقسیم کردن
separated
تقسیم کردن
distributing
تقسیم کردن
separate
تقسیم کردن
distributes
تقسیم کردن
distribute
تقسیم کردن
shares
تقسیم کردن
intersect
تقسیم کردن
shared
تقسیم کردن
denominators
تقسیم کننده
graduates
بدرجات تقسیم
compartment
تقسیم کردن
subdivision
تقسیم مجدد
denominator
تقسیم کننده
graduating
بدرجات تقسیم
allotment
پخش تقسیم
graduate
بدرجات تقسیم
subdivisions
تقسیم مجدد
allotments
پخش تقسیم
divisible
قابل تقسیم
dividing
تقسیم بندی
compartments
تقسیم کردن
frequency dividing network
شبکه تقسیم فرکانس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com