English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
karyokinesis تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
Other Matches
mitosis تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
syncytium سلول چند هسته ایی
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
engramme تحولات دائمی هسته سلول
engram تحولات دائمی هسته سلول
nucleolus هستک گرد میان هسته سلول
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
haplosis تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
pronucleus هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
nucleole جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
divisor عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivided بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
nuclear magnetic resonance تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
indirect غیرمستقیم
circuity غیرمستقیم
circuitous غیرمستقیم
roundabouts غیرمستقیم
out of straight غیرمستقیم
backstairs غیرمستقیم
roundabout غیرمستقیم
elenctic غیرمستقیم
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
indirect laying اتش غیرمستقیم
indirect labour کار غیرمستقیم
indirect expenses مخارج غیرمستقیم
indirect cost هزینه غیرمستقیم
indirect control کنترل غیرمستقیم
indirect knowledge معرفت غیرمستقیم
indirect operation عملکرد غیرمستقیم
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
indirect loading بارگذاری غیرمستقیم
indirect materials مواد غیرمستقیم
mediately بطور غیرمستقیم
transitive رابطه غیرمستقیم
on costs هزینههای غیرمستقیم
insinuation دخول غیرمستقیم
indirect wave موج غیرمستقیم
indirect suggestion تلقین غیرمستقیم
spot pass پاس غیرمستقیم
oblique question پرسش غیرمستقیم
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
excise duties مالیات غیرمستقیم
indirect question پرسش غیرمستقیم
indirect proof برهان غیرمستقیم
indirect measurement سنجش غیرمستقیم
indirectly بطور غیرمستقیم
mitosis تسقیم غیرمستقیم
at second hand بطور غیرمستقیم
consequential damages خسارت غیرمستقیم
indirect free kick ضربه ازاد غیرمستقیم
direct lighting روشن سازی غیرمستقیم
indirect light distribution پخش نور غیرمستقیم
indirect labour هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect transition عبور یا انتقال غیرمستقیم
sinuous غیرمستقیم گمراه کننده
indirect induction heating گرمایش القایی غیرمستقیم
indirect quotable نقل قول غیرمستقیم
indirect control system سیستم کنترل غیرمستقیم
indirect release قطع کننده غیرمستقیم
indirect addressing نشان دهی غیرمستقیم
indirect resistance furnace کوره مقاومتی غیرمستقیم
image arc furnace کوره قوس نوری غیرمستقیم
bricole ضربه غیرمستقیم توپ یا گوی
predicatively بطور غیرمستقیم در خبر جمله
to over hear any one سخنان کسی را بطور غیرمستقیم یا بدون میل اوشنیدن
cells سلول
cell سلول
zoogamete سلول
data cell سلول
solar cells سلول خورشیدی
gametangium سلول جنسی
cells سلول یکنفری
lymph cell سلول لنف
galvanic cell سلول گالوانی
cell پیل سلول
pixel سلول تصویر
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
cells پیل سلول
photo cell سلول فتوالکتریک
photoconductive cell سلول فوتورسانا
binary cell سلول دودویی
selenium cell سلول سلنیومی
cleaves شکافتن سلول
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
cellular سلول دار
phagocytosis سلول خواری
scarlet sage سلول اتشی
stractural cell سلول ساختاری
cell سلول یکنفری
memory cell سلول حافظه
celluloid مانند سلول
cellulous سلول دار
locular سلول دار
transformer cell سلول ترانسفورماتور
wards سلول زندان
gonocyte سلول جنسی
ward سلول زندان
data cell سلول داده
accumulator cell سلول اکومولاتور
unit cell سلول واحد
cytology سلول شناس
cellule سلول کوچک
gonium سلول نطفه
mononuclear سلول یک هستهای
storage cell سلول انباره
active cell سلول فعال
germ cell سلول نطفه
solar cell سلول خورشیدی
germ cell سلول تخم
nerve cell سلول عصبی
cleave شکافتن سلول
cellulated سلول دار
cleaved شکافتن سلول
odontoblast سلول دندانی
progamete سلول مولد تخمچه
primitive cell سلول واحد ابتدایی
cellulosic ساخته شده از سلول
phagocyte سلول بیگانه خوار
ectoclast پوسته خارجی سلول
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
interneural وابسته به سلول عصب
barrier layer cell سلول لایه سدی
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
endoderm لیف درخت یا سلول
interneuron وابسته به سلول عصب
half cell reaction واکنش نیم سلول
intracellular واقع در درون سلول
gonocyte سلول تولید کننده
spermatogonium سلول موجد تخم
half cell potential پتانسیل نیم سلول
microphage سلول میکروب خوار کوچک
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
macrogamete سلول جنسی ماده بزرگتر
lysis زوال وفساد سلول وغیره
ovum سلول نطفه ماده تخمک
light sensitive cell سلول حساس در برابر نور
endosarc قسمت درونی سفیده سلول
eletric eye سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
enclosure سلول تارکان دنیا [دین]
acrosome برجستگی قدامی سلول جنسی نر
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
entry مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
gametogenesis ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
lysate محصول زوال وفساد تدریجی سلول
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
unipotent دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
zero condition حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
histochemistry علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
seedless بی هسته
atom هسته
center web هسته
magnet core هسته
atoms هسته
air core بی هسته
necleus هسته
membrane هسته
nuclei هسته
core هسته
nucleus هسته
stoning هسته
kernels هسته
kernel هسته
stones هسته
cores هسته
nuclel هسته ها
membranes هسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com