Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English
Persian
intermediate amplifier
تقویت کننده میانی
intermediate repeater
تقویت کننده میانی
Search result with all words
intermediate frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس میانی
Other Matches
intermediate frequency amplification
تقویت فرکانس میانی
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
line amplifier
تقویت کننده خط
line repeater
تقویت کننده خط
booster
تقویت کننده
subsidiary
تقویت کننده
boosters
تقویت کننده
magnifier
تقویت کننده
subsidiaries
تقویت کننده
reinforcer
تقویت کننده
corroborator
تقویت کننده
amplifier
تقویت کننده
amplifire
تقویت کننده
amplifiers
تقویت کننده
regenerator
تقویت کننده
augmentor
تقویت کننده
differential amplifier
تقویت کننده تفاضلی
reinforcing stimulus
محرک تقویت کننده
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
relay amplifier
تقویت کننده امدادی
repeater station
مرکز تقویت کننده
magnetoresistive amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
tube amplifier
تقویت کننده لامپی
magnifier
تقویت کننده نور
terminal repeater
تقویت کننده نهایی
z axis amplifier
تقویت کننده محور "زد"
energizer
تقویت کننده ترمز
primary reinforcer
تقویت کننده نخستین
voltage amplifier
تقویت کننده ولتاژ
pulse amplifier
تقویت کننده پالس
light amplifier
تقویت کننده ی نور
video amplifier
تقویت کننده تصویری
transistors
تقویت کننده کریستالی
transistor
تقویت کننده کریستالی
power amplifier
تقویت کننده قدرت
feedback amplifier
تقویت کننده فیدبک
image intensifier tube
تقویت کننده تصویر
fringing groove
شیار تقویت کننده
input amplifier
تقویت کننده اولیه
input amplifier
تقویت کننده ورودی
hydraulic booster unit
تقویت کننده هیدرولیکی
preamplifier
پیش تقویت کننده
main amplifier
تقویت کننده اصلی
operational amplifier
تقویت کننده عملیاتی
operational amplifier
تقویت کننده محاسباتی
amplifire tube
لامپ تقویت کننده
amplifying valve
لامپ تقویت کننده
microphone amplifier
تقویت کننده میکروفن
sounder resonator
تقویت کننده صدا
multiplier
تقویت کننده ولتسنج
telephone repeater
تقویت کننده تلفن
output amplifier
تقویت کننده خروجی
multiplier
دستگاه تقویت کننده
audio amplifier
تقویت کننده صوتی
sense amplifier
تقویت کننده حسی
secondary reinforcer
تقویت کننده ثانوی
generalized reinforcer
تقویت کننده تعمیم یافته
low frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس پایین
telephone repeater valve
لامپ تقویت کننده تلفنی
impluse amplifier
تقویت کننده ضربه جریان
intensity amplifier
تقویت کننده شدت روشنایی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
high frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس بالا
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
telephone amplifying tube
لامپ تقویت کننده تلفن
x axis amplifier
تقویت کننده محور ایکس
multi stage amplifier
تقویت کننده چند طبقه
frequency selective amplifier
تقویت کننده سلکتیو فرکانس
push pull amplifier
تقویت کننده پوش- پول
y axis amplifier
تقویت کننده محور ایگرگ
sound volume amplifier
تقویت کننده شدت صوت
reinforcing
نیروی تقویتی تقویت کننده
low pass amplifier
تقویت کننده پایین گذر
backlogs
ستون فقرات تقویت کننده
backlog
ستون فقرات تقویت کننده
x amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
cascade image intensifier
تقویت کننده روشنی عکس یاشفافیت ان
lat machine
دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
corroborative
تایید کننده- موید- تقویت امیز
y amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
zymosthenic
تقویت کننده قدرت انزیم یادیاستاز
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
high fidelity amplifier
امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
anti tear strips
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
input preamplifier
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
colminator
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
mediated
میانی
median
میانی
mesial
میانی
mesne
میانی
innermost
میانی
center back
بک میانی
middle deck
پل میانی
mediates
میانی
mediating
میانی
mediums
میانی
centric
میانی
midline
خط میانی
inmost
میانی
medium
میانی
centrical
میانی
mediate
میانی
mesail
میانی
mesal
میانی
center land
خط میانی
medial
میانی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
intermediate transmitter
فرستنده میانی
middle fraction
پاره میانی
intermediate phase
فاز میانی
intermediate link
حلقه میانی
interphase
فاز میانی
intermediate frequency tank circuit
فرکانس میانی
middle insomnia
بیخوابی میانی
intermediate fuse
فیوز میانی
intermediate layer
لایه میانی
middle part
قسمت میانی
intermediate office
مرکز میانی
intermediate image
تصویر میانی
intermediate oscillation
نوسان میانی
intermediate plate
صفحه میانی
middle layer
قشر میانی
median income
درامد میانی
neutral conductor
سیم میانی
lower boom
بوم میانی
lower boom
تیرک میانی
midsection
قطعه میانی
meddle
میانی وسطی
meddled
میانی وسطی
meddles
میانی وسطی
mesencephalon
مغز میانی
intermediate points
جهات میانی
intermediate terminal
ترمینال میانی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
middle fraction
جزء میانی
middle ear
گوش میانی
mid flap
فلپ میانی
middles
میانی وسطی
middle
میانی وسطی
neutral wire
سیم میانی
center circle
دایره میانی
cut splice
پیوند میانی
dorsomedial
پشتی- میانی
drop keel
تیغه میانی
buffer
حافظه میانی
halfback
بازیگر میانی
halfback
بازیگرخط میانی
i.f.
فرکانس میانی
midpoints
نقطه میانی
midpoint
نقطه میانی
tympanum
گوش میانی
center stripe
خط میانی زمین
tun dish throught
پاتیل میانی
center line
خط میانی زمین
center section
بال میانی
center wing
بال میانی
midfield line
خط میانی زمین
central reserve
سکوی میانی
central strip
نوار میانی
intermediate
عضو میانی
intermediate
طبقه میانی
ridge rope
سیم میانی
median
سکوی میانی
hogging
تنش میانی
intermediate field
میدان میانی
intermediate band
باند میانی
intermediate contact
کنتاکت میانی
intermediate frequency
فرکانس میانی
interband
باند میانی
intermediate anneal
التهاب میانی
intermediate distribution frame
مقسم میانی
interconnection
اتصال میانی
mid
میانی وسطی
mid-
میانی وسطی
centers
نقط ه میانی چیزی
cif
فرمت میانی معروف
deepest
نقطه میانی سر پیچ
deeper
نقطه میانی سر پیچ
looms
قسمت میانی پارو
loomed
قسمت میانی پارو
loom
قسمت میانی پارو
Somewhere in the darkness
جایی در میانی تاریکی
deep
نقطه میانی سر پیچ
steering wheel hub
قسمت میانی غربالک
intermediate frequency transformer
مبدل فرکانس میانی
centred
نقط ه میانی چیزی
centre
نقط ه میانی چیزی
centered
نقط ه میانی چیزی
looming
قسمت میانی پارو
intermediate frequency stage
طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity
حساسیت فرکانس میانی
center back
بازیگر میانی خط عقب
center
نقط ه میانی چیزی
bilge board
تخته میانی قایق
third ventricle
بطن میانی مغز
middles
منطقه میانی زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com