Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
photophone |
تلفن نوری |
|
|
Other Matches |
|
dye polymer recording |
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است |
magneto optical disc |
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود |
wands |
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن |
wand |
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن |
fibre optics |
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود |
optical character recognition |
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری |
cladding |
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری |
ani |
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند |
ocr |
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |
howler |
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست |
howlers |
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست |
acoustic coupler |
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
magneto exchange |
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری |
telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
private automatic branch exchange |
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند |
telephone booth |
کیوسک تلفن کابین تلفن |
telephone booths |
کیوسک تلفن کابین تلفن |
coupler |
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
phoning |
تلفن تلفن زدن |
phones |
تلفن تلفن زدن |
phone |
تلفن تلفن زدن |
phoned |
تلفن تلفن زدن |
calling dial |
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن |
telephone operation |
طرز کار تلفن کار تلفن |
optical |
نوری |
photic |
نوری |
optic |
نوری |
dimness |
کم نوری |
spectral line |
خط طیف نوری |
optical fiber |
فیبر نوری |
optical printer |
چاپگر نوری |
photoelectric |
نوری وبرقی |
optic fibre |
فیبر نوری |
optical activity |
فعالیت نوری |
optical |
دیسکهای نوری |
light year |
سال نوری |
optical mark reader |
علامتخوان نوری |
optical isomer |
همپار نوری |
optical isomerism |
همپاری نوری |
optical isomerism |
ایزومری نوری |
light wave |
موج نوری |
luminous flux |
شار نوری |
luminous sensitivity |
حساسیت نوری |
wands |
قلم نوری |
optical memory |
حافظه نوری |
wand |
قلم نوری |
optical lens |
عدسی نوری |
optical pyrometry |
تف سنجی نوری |
optical antipode |
همپار نوری |
optical communications |
ارتباطات نوری |
optical density |
چگالی نوری |
optical disk |
دیسک نوری |
photo electron |
الکترون نوری |
photism |
توهم نوری |
optical scanner |
پوینده نوری |
photic zone |
نوار نوری |
optically active |
فعال نوری |
optical stability |
پایداری نوری |
optical scanning |
پیمایش نوری |
photo excitation |
برانگیختگی نوری |
photo luminescence |
لومینسانس نوری |
optical character |
دخشه نوری |
optical character |
کاراکتر نوری |
optical resolution |
تفکیک نوری |
photopolymer |
بسپار نوری |
photodissociation |
تفکیک نوری |
photoperiodism |
واکنش نوری |
optical resonance |
همنوایی نوری |
photostatic |
ایستا نوری |
photodecomposition |
تجزیه نوری |
photo plotter |
رسام نوری |
optical rotation |
چرخش نوری |
optical scanner |
پیمایشگر نوری |
light switch |
گزینه نوری |
light pen |
قلم نوری |
fiber optics |
فیبر نوری |
light pens |
قلم نوری |
light microscopy |
میکروسکپ نوری |
light sensitive |
با حساسیت نوری |
fiber optics |
الیاف نوری |
light output ratio of a fitting |
راندمان نوری |
light ralay |
رله نوری |
electric arc |
قوس نوری |
optical isomer |
ایزومر نوری |
light gun |
تفنگ نوری |
photo optic memory |
حافظه نوری |
light-years |
سال نوری |
light-year |
سال نوری |
optical |
استفاده از کابل نوری |
optical |
خواننده میله نوری |
static luminous sensitivity |
حساسیت نوری استاتیک |
optical purity |
درجه خلوص نوری |
flash ranging |
مسافت یابی نوری |
fibre |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
optical resonator |
تشدید کننده نوری |
photovoltaic |
قدرت زای نوری |
fibre optic cable |
کابل فیبر نوری |
optical character reader |
دخشه خوان نوری |
light induction |
القاء تحریک نوری |
light emitting diode |
دیود ناشر نوری |
optical rotatory power |
قدرت چرخش نوری |
photokymograph |
جنبش نگار نوری |
optical rotatory dispersion |
پاشندگی چرخش نوری |
optical page reader |
صفحه نوری خوان |
dynamic luminous sensitivity |
حساسیت نوری دینامیک |
ocr |
تشخیص کاراکترهای نوری |
optical gonimeter |
زاویه یاب نوری |
mutarotation |
تغییر چرخش نوری |
arc machining |
جوشکاری قوس نوری |
optical recognition device |
دستگاه تشخیص نوری |
fibres |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
macrometer |
مسافت یاب نوری |
fiber |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
go to school |
خواننده میله نوری |
ocr |
شناخت کاراکتر نوری |
spectral line |
نوار طیف نوری |
optical measuring system |
سیستم سنجش نوری |
optical mark reader |
علامت نوری خوان |
optical mark reader |
نشان خوان نوری |
optical mark reader |
علامت خوان نوری |
optical laser disk |
دیسک لیزری نوری |
fully |
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی |
high field emmission arc |
قوس نوری فشار قوی |
low voltage arc |
قوس نوری فشار ضعیف |
image arc furnace |
کوره قوس نوری غیرمستقیم |
resistance arc furnace |
کوره مقاومتی قوس نوری |
open arc welding |
جوشکاری قوس نوری باز |
welding arc voltage |
ولتاژ قوس نوری جوشکاری |
bar graphics |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
combines |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
eraseble optical disk drive |
دیسک گردان نوری پاک شدنی |
CSM |
سیستم تشخیص حرف نوری کارا |
twinkle box |
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری |
bar code |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
optical |
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری |
optical |
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند |
cabled |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
omr |
تشخیص علامت نوری Recognition ark |
cable |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
ocr |
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه |
bar codes |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
combine |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
combining |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
houselights |
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند |
speeding |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
flash ranging location |
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری |
phototypesetter |
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز |
recognition |
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری |
speed |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
high frequency stabilized arc |
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا |
speeds |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
bundle |
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند |
bundling |
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند |
generation |
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند |
generations |
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند |
bundles |
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند |
magneto optical recording |
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند |
reading wand |
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند |
orom |
Only Read Optical حافظه فقط خواندنی نوری emory |
persec |
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری |
omr |
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند |
indicator |
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود |
responses |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
response |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
sensor |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
graphics |
قلم نوری با دقت بالا برای رسم روی صفحه نمایش گرافیکی |
optical |
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند |
optical |
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری |
telephoned |
تلفن |
telephoning |
تلفن |
telephones |
تلفن |
telephone |
تلفن |
telephone circuit |
خط تلفن |
telephone jack |
جک تلفن |
telephone code |
کد تلفن |
service man |
تلفن چی |
phone |
تلفن |
phoning |
تلفن |
telephone operator |
تلفن چی |
phoned |
تلفن |
operators |
تلفن چی |
operator |
تلفن چی |
telephone line |
خط تلفن |
phones |
تلفن |
fibre |
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند |
fibres |
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند |
background |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
fiber |
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند |
electronic |
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود |
backgrounds |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
optical |
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری |
optical |
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند. |
resolving power |
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید. |
call boxes |
کیوسک تلفن |
hot lines |
تلفن قرمز |
to ring up |
تلفن کردن به |
telephone book |
دفتر تلفن |
toll exchange |
مرکز تلفن |