Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fire engine
تلمبه اتش خاموش کن
fire engines
تلمبه اتش خاموش کن
Other Matches
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
pump
تلمبه
guns
تلمبه
water pump
تلمبه اب
pumpman
تلمبه زن
pumped
تلمبه
pumper
تلمبه زن
gun
تلمبه
pumps
تلمبه
antlia
تلمبه
antliae
تلمبه
pump dale
لوله تلمبه
pump house
تلمبه خانه
pump cistern
مخزن تلمبه
heat pump
تلمبه گرمایی
bicycle pump
تلمبه دوچرخه
pumping
تلمبه زنی
pump barrel
سیلندر تلمبه
lift pump
تلمبه کششی
petrol pump
تلمبه بنزین
gas pump
تلمبه بنزین
garden engine
تلمبه اب پاش
fule pump
تلمبه سوخت
force pump
تلمبه فشاری
metal spray gun
تلمبه فلزپاش
suction pump
تلمبه مکشی
suction pump
تلمبه مکنده
displacement pump
تلمبه حجمی
diffusion pump
تلمبه پخشی
pulsimeter
تلمبه بخار
pulsometer
تلمبه بخار
helical pump
تلمبه حلزونی
spary gun
تلمبه تزریق
pump
تلمبه زنی
grease guns
تلمبه ی گریسکاری
pump
صدای تلمبه
pumped
تلمبه زنی
pumped
صدای تلمبه
pumps
تلمبه زنی
pumps
صدای تلمبه
grease gun
تلمبه ی گریسکاری
gun
تلمبه دستی
air pump
تلمبه هوا
pumping ststion
جایگاه تلمبه
pumping station
تلمبه خانه
pumping ststion
تلمبه خانه
acid pump
تلمبه اسید
spray gun
تلمبه سمپاش
guns
تلمبه دستی
to pump up
تلمبه زدن
hand lever operated grease gun
تلمبه دستی گریس
pumps
با تلمبه خالی کردن
sprays
دواپاشی تلمبه سم پاش
spraying
دواپاشی تلمبه سم پاش
to pump dry
با تلمبه خشک انداختن
caulking gun
تلمبه بتونه زنی
pumped
با تلمبه خالی کردن
centrifugal pump
تلمبه مرکز گریز
circular casing pump
تلمبه پا بده دایرهای
pump
با تلمبه خالی کردن
double suction pump
تلمبه با مکش دو طرفه
blade
پره تلمبه تیغ
sprayed
دواپاشی تلمبه سم پاش
spray
دواپاشی تلمبه سم پاش
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
sump pump
تلمبه لجن کشی
metal spray gun
تلمبه تزریق فلز
rammed
تلمبه کلوخ کوب
rams
تلمبه کلوخ کوب
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
radial flow pump
تلمبه با جریان شعاعی
ram
تلمبه کلوخ کوب
suction
مکش سوپاپ تلمبه
pump
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
lift
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
bore hole pump
تلمبه توربینی چاه عمیق
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
to pump up a tire
تایری را با تلمبه باد کردن
lift
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
pumped
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار حمل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
pumps
باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
discharge rate
[of a pump]
مقدار انتقال
[تلمبه ای]
[مهندسی]
to fang a pump
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
hydraulic ram
تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
limbers
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
stirrup pump
تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
whist
خاموش
uncommunicative
خاموش
mumchance
خاموش
on/off light
خاموش
on-off button
خاموش
soundless
خاموش
extinguished
خاموش
quiescent
خاموش
h!
خاموش
hist
خاموش
on/off
خاموش
off
خاموش
silent
خاموش
tight mouthed
کم حرف خاموش
to hold one's tongue
خاموش شدن
spark arrester
جرقه خاموش کن
glumpy
خاموش وکدر
inextinguishable
خاموش نشدنی
to dry up
خاموش شدن
inactive status
خط مشی خاموش
go out
خاموش شدن
to burn out
خاموش شدن
he did not open his lips
خاموش ماند
keep still
خاموش باش
extinguishable
خاموش کردنی
extinctive
خاموش کننده
quenchless
خاموش نشدنی
to put out
خاموش کردن
tacit
مقدر خاموش
to snuff out
خاموش کردن
to keep silence
خاموش بودن
extinguisher
خاموش کننده
hush
خاموش کردن
silencing
خاموش شدن
silenced
خاموش شدن
silence
خاموش شدن
to keep silence
خاموش شدن
quaker's meeting
انجمن خاموش
dout
خاموش کردن
dry up
خاموش شدن
put out
خاموش کردن
out
خاموش کردن
Quiet!silence!
خاموش ( ساکت ) !
tight-lipped
کم حرف خاموش
turn out
<idiom>
خاموش کردن
extinguish
خاموش کردن
extinguishes
خاموش کردن
tight lipped
کم حرف خاموش
extinguishing
خاموش کردن
reserved
خاموش کم حرف
out
دستگاه خاموش
out-
خاموش کردن
taciturn
کم سخن خاموش
stills
خاموش ساکت
snuff
خاموش شدن
stillest
خاموش ساکت
stiller
خاموش ساکت
still
خاموش ساکت
turn off
خاموش کردن
extinction
خاموش سازی
turn-off
خاموش کردن
outed
خاموش کردن
out-
دستگاه خاموش
turn-offs
خاموش کردن
silences
خاموش شدن
quiet
ساکن خاموش
quietest
ساکن خاموش
to switch off
خاموش کردن
outed
دستگاه خاموش
to stand mute
خاموش ماندن
suffocate
خاموش کردن
smothers
خاموش کردن
smothering
خاموش کردن
silencers
خاموش کننده
silencer
خاموش کننده
quenching
خاموش کردن
suffocated
خاموش کردن
suffocates
خاموش کردن
suffocating
خاموش کردن
smother
خاموش کردن
smothered
خاموش کردن
powering
خاموش کردن یک وسیله
lightning protection
با خاموش کننده مغناطیسی
powered
خاموش کردن یک وسیله
power
خاموش کردن یک وسیله
magnetic blow out with
با خاموش کننده مغناطیسی
inextinguishably
بطور خاموش نشدنی
magnetic blow out
خاموش کننده مغناطیسی
to blow out alamp
خاموش کردن چراغ
to smother a flame
شعله ای را خاموش کردن
to shut down a reactor
راکتوری را خاموش کردن
powers
خاموش کردن یک وسیله
snubs
سربالا خاموش کردن
snubbing
سربالا خاموش کردن
snubbed
سربالا خاموش کردن
snub
سربالا خاموش کردن
extinct
منسوخه خاموش شده
to die out away off
خاموش شدن پژمردن
silence
خاموش اتش قطع
at pause
مکث کنان خاموش
as hush as death
خاموش چون مردگان
to talk down
خاموش یاساکت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com