English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (10 milliseconds)
English Persian
force pump تلمبه فشاری
Other Matches
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
compressive فشاری
komi فشاری
push button کلید فشاری
pressure butt welding جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe لوله فشاری
pressboard تخته فشاری
push key تکمه فشاری
compression flange عضو فشاری
compression flange سپر فشاری
pressure device ماسوره فشاری
pressure fraction کسر فشاری
thumb دگمه فشاری
thumbed دگمه فشاری
thumbing دگمه فشاری
thumbs دگمه فشاری
pressure welding جوشکاری فشاری
pressure welding جوش فشاری
achi komi دفاع فشاری
pressure sweeping روبیدن فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
compression spring فنر فشاری
compression strength مقاومت فشاری
head pressure ارتفاع فشاری
filterpress پالونه فشاری
filter press صافی فشاری
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
data compaction داده فشاری
constrictor knot گره فشاری
compressive yield point حدجهمندگی فشاری
compressive stress خستگی فشاری
compressive stress تنش فشاری
press key تکمه فشاری
compressive load application بار فشاری
compression wave موج فشاری
compression stress تنش فشاری
compression strength استحکام فشاری
compression strength تاب فشاری
compression strength توان فشاری
hard board تخته فشاری
push button دکمه فشاری
push shot ضربه فشاری
push button switch تکمه فشاری
snap fastener دکمه فشاری
push ضربه فشاری
die cast ریختن فشاری
thrust bolt پیچ فشاری
force feed oiler روغندان فشاری
head ارتفاع فشاری
pushes ضربه فشاری
pushed ضربه فشاری
water pump تلمبه اب
pumped تلمبه
pumpman تلمبه زن
gun تلمبه
pump تلمبه
pumper تلمبه زن
pumps تلمبه
guns تلمبه
antliae تلمبه
antlia تلمبه
resistance pressure welding جوشکاری فشاری مقاومتی
compressive yield point نقطه لهیدگی فشاری
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
thrust hardness درجه سختی فشاری
press casting ریخته گری فشاری
net push ضربه فشاری از لب تور
mae west جلیقه نجات فشاری
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
fumikumi لگد فشاری به پایین
pressure weldable قابل جوشکاری فشاری
pressure weld جوش دادن فشاری
pressure device عامل فشاری مین
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
centralized oil shot system روغنکاری متمرکز فشاری
firing pressure device ماسوره فشاری مین
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
cold pressed forging اهنگری فشاری سرد
cold pressure welding جوشکاری فشاری سرد
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
compression molding ریخته گری فشاری
pressure lubrication دستگاه روغنکاری فشاری
suction pump تلمبه مکشی
pumping station تلمبه خانه
to pump up تلمبه زدن
pumping ststion جایگاه تلمبه
helical pump تلمبه حلزونی
heat pump تلمبه گرمایی
spary gun تلمبه تزریق
lift pump تلمبه کششی
pump barrel سیلندر تلمبه
pulsimeter تلمبه بخار
spray gun تلمبه سمپاش
pump cistern مخزن تلمبه
pump dale لوله تلمبه
suction pump تلمبه مکنده
pulsometer تلمبه بخار
metal spray gun تلمبه فلزپاش
pumping ststion تلمبه خانه
pump house تلمبه خانه
petrol pump تلمبه بنزین
acid pump تلمبه اسید
diffusion pump تلمبه پخشی
grease gun تلمبه ی گریسکاری
guns تلمبه دستی
pump تلمبه زنی
pumping تلمبه زنی
bicycle pump تلمبه دوچرخه
gun تلمبه دستی
grease guns تلمبه ی گریسکاری
pumped صدای تلمبه
displacement pump تلمبه حجمی
gas pump تلمبه بنزین
garden engine تلمبه اب پاش
fule pump تلمبه سوخت
pump صدای تلمبه
pumped تلمبه زنی
air pump تلمبه هوا
pumps تلمبه زنی
pumps صدای تلمبه
superincumbent دارای فشار زیاد فشاری
alumino thermit pressure welding جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pressure die casting ریخته گری حدیدهای فشاری
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
pressure casting قطعه ریخته گری فشاری
molten metal pressure welding روش جوشکاری ذوبی-فشاری
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
tobi komi ضربه فشاری پا در حال پرش
pieze واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
pitometer log سرعت سنج فشاری پیتومتری
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
radial flow pump تلمبه با جریان شعاعی
pumped با تلمبه خالی کردن
pump با تلمبه خالی کردن
sprays دواپاشی تلمبه سم پاش
rams تلمبه کلوخ کوب
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
to pump dry با تلمبه خشک انداختن
fire engines تلمبه اتش خاموش کن
sump pump تلمبه لجن کشی
suction مکش سوپاپ تلمبه
spray دواپاشی تلمبه سم پاش
sprayed دواپاشی تلمبه سم پاش
spraying دواپاشی تلمبه سم پاش
rammed تلمبه کلوخ کوب
caulking gun تلمبه بتونه زنی
hand lever operated grease gun تلمبه دستی گریس
centrifugal pump تلمبه مرکز گریز
ram تلمبه کلوخ کوب
circular casing pump تلمبه پا بده دایرهای
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
blade پره تلمبه تیغ
double suction pump تلمبه با مکش دو طرفه
metal spray gun تلمبه تزریق فلز
pumps با تلمبه خالی کردن
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
pressure die casting machine دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
discharge rate [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
to pump up a tire تایری را با تلمبه باد کردن
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
pumps باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pumped باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pump باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
bore hole pump تلمبه توربینی چاه عمیق
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
to fang a pump براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
hydraulic ram تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
stirrup pump تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
constant temperature pressure welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
mity mite سم پاش تلمبه سم پاش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com