English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
stirrup pump تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
Other Matches
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
phraseograph عبارتی که نشانی برای ان درست شده است
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
sprinkling آب پاشی
spraying سم پاشی
sprays سم پاشی
sprayed سم پاشی
spray سم پاشی
sand blasting شن پاشی
aspersion اب پاشی و اب افشانی
mulching مالچ پاشی
wet down اب پاشی کردن
baiting دانه پاشی
sand dressing ماسه پاشی
foam sprinkler system شبکه کف پاشی
sand blasting ماسه پاشی
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
sand blast unit واحد ماسه پاشی
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
perfusion غسل تعمید بوسیله اب پاشی
sprinkled گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkle گلنم زدن اب پاشی کردن
sprinkles گلنم زدن اب پاشی کردن
It is beyond me. برای من قابل درک نیست.
foreground که نتایج آن برای کاربر قابل دید است
newsworthy قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
to go down [in a particular way] with somebody برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
dead letter box فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
compilation ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
common سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
i/o که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
compilations ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
commoners سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
modem مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
false work تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
microwriter صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
adc وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
overlaying فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
converter وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
dial in modem مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
convertor وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
overlays فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
Briefcase utility در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
overlay فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
nitro مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
instructions کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
analog وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
instruction کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
ferric oxide که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
warm standby وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
ferrite که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
analogue ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
pumper تلمبه زن
water pump تلمبه اب
pumped تلمبه
antliae تلمبه
guns تلمبه
pumps تلمبه
pump تلمبه
pumpman تلمبه زن
gun تلمبه
antlia تلمبه
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
spray gun تلمبه سمپاش
pumping تلمبه زنی
pumps صدای تلمبه
pumps تلمبه زنی
air pump تلمبه هوا
pumped تلمبه زنی
gas pump تلمبه بنزین
petrol pump تلمبه بنزین
pump تلمبه زنی
pump صدای تلمبه
garden engine تلمبه اب پاش
lift pump تلمبه کششی
spary gun تلمبه تزریق
pumped صدای تلمبه
grease gun تلمبه ی گریسکاری
grease guns تلمبه ی گریسکاری
bicycle pump تلمبه دوچرخه
pulsimeter تلمبه بخار
to pump up تلمبه زدن
diffusion pump تلمبه پخشی
acid pump تلمبه اسید
heat pump تلمبه گرمایی
helical pump تلمبه حلزونی
metal spray gun تلمبه فلزپاش
gun تلمبه دستی
displacement pump تلمبه حجمی
guns تلمبه دستی
force pump تلمبه فشاری
pump barrel سیلندر تلمبه
pump cistern مخزن تلمبه
suction pump تلمبه مکشی
pumping ststion جایگاه تلمبه
pumping station تلمبه خانه
fule pump تلمبه سوخت
pump house تلمبه خانه
suction pump تلمبه مکنده
pulsometer تلمبه بخار
pump dale لوله تلمبه
pumping ststion تلمبه خانه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
radial flow pump تلمبه با جریان شعاعی
pump با تلمبه خالی کردن
sump pump تلمبه لجن کشی
spray دواپاشی تلمبه سم پاش
sprayed دواپاشی تلمبه سم پاش
spraying دواپاشی تلمبه سم پاش
rams تلمبه کلوخ کوب
rammed تلمبه کلوخ کوب
ram تلمبه کلوخ کوب
sprays دواپاشی تلمبه سم پاش
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
metal spray gun تلمبه تزریق فلز
centrifugal pump تلمبه مرکز گریز
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
pumps با تلمبه خالی کردن
blade پره تلمبه تیغ
hand lever operated grease gun تلمبه دستی گریس
fire engine تلمبه اتش خاموش کن
fire engines تلمبه اتش خاموش کن
pumped با تلمبه خالی کردن
double suction pump تلمبه با مکش دو طرفه
caulking gun تلمبه بتونه زنی
to pump dry با تلمبه خشک انداختن
suction مکش سوپاپ تلمبه
circular casing pump تلمبه پا بده دایرهای
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
stopping لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
bore hole pump تلمبه توربینی چاه عمیق
discharge rate [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
pump باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pumped باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pumps باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
to pump up a tire تایری را با تلمبه باد کردن
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
graphics تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
authentication استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
extend در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
programming نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
extends در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
to fang a pump براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
hydraulic ram تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com