Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
full adder	تمام افزایشگر
Other Matches
adder	افزایشگر
adders	افزایشگر
serial adder	افزایشگر نوبتی
adder subtractor	افزایشگر و کاهشگر
adding machine	ماشین افزایشگر
parallel adder	افزایشگر موازی
half adder	نیم افزایشگر
adder subtracter	افزایشگر- کاهشگر
analog adder	افزایشگر قیاسی
two input adder	افزایشگر با دو ورودی
three input adder	افزایشگر با سه ورودی
beta software	نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates	تمام شدن تمام کردن
terminate	تمام شدن تمام کردن
terminated	تمام شدن تمام کردن
adobe type manager	استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster	سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lapped	یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap	یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas	تمام نما اینه تمام نما
panorama	تمام نما اینه تمام نما
full track	تمام شنی خودرو تمام شنی
off	تمام
full-face	تمام رخ
full face	تمام رخ
fullest	تمام
through	تمام
out and out	تمام
entire	تمام
full length	تمام قد
full	تمام
it is all up	تمام شد
full-length	تمام قد
thorough	تمام
rounded	پر تمام
out-and-out	تمام
whole	تمام
thru	تمام
lion's share	تمام
yame	تمام
whole length	تمام قد
incomplete	نا تمام
all night	در تمام شب
It's over.	تمام شد.
completing	تمام
completes	تمام
completed	تمام
complete	تمام
run out of	تمام کردن
depletable	تمام شدنی
defunct	تمام شده
integrate	تمام کردن
full automatic	تمام اتوماتیک
all d.	در تمام روز
due	تمام شده
unfinished	تمام نشده
main	بزرگ تمام
main	مهم تمام
short measure full measure	پیمانه تمام
attains	تمام کردن
fulfill	تمام کردن
finisher	تمام کننده
rounds complete	تیر تمام شد
f. sixmiles	6میل تمام
f. and fell	تمام بودن
attain	تمام کردن
end of mission	ماموریت تمام
attained	تمام کردن
attaining	تمام کردن
integrates	تمام کردن
the full of the moon	ماه تمام
consumptible	تمام شدنی
thru	تمام شده
consummative	تمام کننده
three whole years	سه سال تمام
completive	تمام کننده
thoroughgoing	تمام وکمال
by all means	با تمام وسائل
sterling	تمام عیار
to blow over	تمام شدن
to draw to an end	تمام شدن
to eat up	تمام کردن
to fill out	تمام کردن
rounded	تمام شده
cosecant	قطرفل تمام
the game is up	بازی تمام شد
the whole world	تمام دنیا
thoro	کامل تمام
all out	باشدت تمام
all risks	تمام خطرات
all this	تمام اینها
give out	تمام شدن
ammo zero	مهمات تمام
thoro	تمام وکمال
thorough going	تمام وکمال
an a fact	تمام شده
inchoate	نیمه تمام
to finish off	تمام کردن
integrating	تمام کردن
fullest	تمام تکمیل
full time	تمام روز
full blown	تمام کامل
through	تمام شده
full tracked	تمام شنی
full tracked	تمام زنجیر
full-time	تمام وقت
full view	نمای تمام رخ
full wave	تمام موج
full word	تمام کلمه
fullmouthed	تمام دندان
full subtractor	تمام کاهشگر
full screen	تمام صفحه
full scale	تمام عیار
full	تمام قدرت
full	تمام تکمیل
fullest	تمام قدرت
peter	تمام شدن
full duplex	تمام دو رشتهای
full moon	ماه تمام
full mouthed	تمام دندان
full orbed	تمام روشن
full pay	حقوق تمام
full pay	مواجب تمام
fullword	تمام کلمه
fully automatic	تمام اتوماتیک
fully automatic machine	تمام اتومات
pucka	تمام عیار
pukka	تمام عیار
lie-in	تمام شدن
lie in	تمام شدن
fulfils	تمام کردن
fulfills	تمام کردن
fulfilling	تمام کردن
fulfilled	تمام کردن
fulfil	تمام کردن
exhaustible	تمام شدنی
payment in full	پرداخت تمام
over with	تمام شده
mast high	تمام افراشته
get through	تمام کردن
hade	شیب تمام
full blown	تمام شکفته
he is fifty	تمام دارد
holohedral	تمام وجه
holohedron	تمام وجهی
holosymmetric	تمام وجه
in full	تمام وکمال
in full fig	درلباس تمام
round d.	دوجین تمام
fiddle away	تمام کردن
finished	تمام شده
dyed-in-the-wool	تمام و کمال
yearlong	یکسال تمام
yean round	در تمام سال
wrap up	تمام شدن
finishing	تمام کاری
pass	تمام شدن
forth	تمام کردن
passed	تمام شدن
whole hog	تمام راه
passes	تمام شدن
full-scale	تمام عیار
all	: همه تمام
dyed-in-the-wool	به تمام معنی
dyed-in-the-wool	تمام عیار
body and soul <idiom>	با تمام وجود
A whole week	یک هفته تمام
spring-clean	تمام وکمالتمیزکردن
exhausted	تمام شده
cosine	جیب تمام
cosines	جیب تمام
full-page	تمام صفحه
integral	کامل تمام
par excellence	به تمام معنی
fuller	کامل تر تمام تر
all-	: همه تمام
out	در بیرون تمام
full-blown	تمام کامل
to run away with	تمام کردن
full-blown	تمام شگفته
to see out	تمام کردن
to see through	تمام کردن
unfailing	تمام نشدنی
get (something) over with <idiom>	تمام کردن
give out <idiom>	تمام شده
all day long <idiom>	تمام روز
wholly	تمام وکمال
processor	تمام کننده
go through with <idiom>	تمام کردن
out-	در بیرون تمام
outed	در بیرون تمام
best of both worlds <idiom>	تمام مزایا
use up	تمام کردن
go	تمام شدن
goes	تمام شدن
plenary	شامل تمام اعضاء
plenaries	شامل تمام اعضاء
fully ionized plasma	پلاسمای تمام یونیزه
full page display	نمایش تمام صفحه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com