English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English Persian
turn تمایل تغییر جهت
turns تمایل تغییر جهت
Other Matches
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changing تغییر کردن تغییر دادن
tendency تمایل
propensity تمایل
pendulums تمایل
aclinic بی تمایل
propensities تمایل
month's mind تمایل
declination تمایل
leaning تمایل
liking تمایل
sentiment تمایل
left justification تمایل به چپ
gravitation تمایل
leanings تمایل
pendulum تمایل
disposition تمایل
trend تمایل
nisus تمایل
trends تمایل
proneness تمایل
intention تمایل
intentions تمایل
orientation تمایل
addictedness تمایل
disinclined بی تمایل
appetency تمایل
unwilling بی تمایل
appetence or tency تمایل
proclivities تمایل
trepan تمایل
proclivity تمایل
would تمایل
appetence تمایل
tendencies تمایل
recumbency تمایل
vein حالت تمایل
tilted کجی تمایل
tilts کجی تمایل
affect تمایل داشتن
fantasies میل تمایل
proclivity to steal تمایل بدزدی
fantasy میل تمایل
affects تمایل داشتن
disinclination عدم تمایل
the herd instinct تمایل بگروه
trepan تمایل داشتن
tilt کجی تمایل
central tendency تمایل به مرکز
falloff تمایل داشتن
veins حالت تمایل
streak تمایل میل
streaked تمایل میل
streaking تمایل میل
streaks تمایل میل
hang تردید تمایل
propensity to consume تمایل به مصرف
predilection تمایل قبلی
antipathetic فاقد تمایل
fugitiveness تمایل به فرار
caprices تمایل فکری
caprice تمایل فکری
propend تمایل داشتن
hangs تردید تمایل
predilections تمایل قبلی
polarities تمایل قطبی
inclining تعظیم تمایل
against his grain برخلاف تمایل او
leans تمایل داشتن
propensities تمایل طبیعی
declinatory دارای تمایل
preoccupation تمایل شیفتگی
preoccupations تمایل شیفتگی
wish [would like] تمایل داشتن
aptitudes تمایل طبیعی
aptitude تمایل طبیعی
gusts تمایل مزمزه
gust تمایل مزمزه
leaned تمایل داشتن
lean تمایل داشتن
self immolation تمایل به خودکشی
landscape orientation تمایل افقی
polarity تمایل قطبی
sinistral تمایل بچپ
predispostion تمایل قبلی
propensity تمایل طبیعی
list تمایل کجی
work effort تمایل به کار
portraint orientation تمایل عمودی
reactive tendency تمایل واکنشی
inclination تمایل شیب
to take a ply تمایل پیدا کردن
take to تمایل پیدا کردن
odds تمایل بیک سو احتمالات
inclination for any thing تمایل یا میل بچیزی
express willingness اظهار تمایل کردن
take to تمایل پیدا کردن به
kindlily با تمایل به مهربانی مهربانانه
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
proclivities تمایل طبیعی بچیز بد
yen تمایل رغبت شدید
low marginal propensity to cunsume تمایل ارام به مصرف
marginal propensity to absorb تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to expend تمایل نهائی به مخارج
tendency toward something تمایل به سوی چیزی
uptrend تمایل بسوی بالا
proclivity تمایل طبیعی بچیز بد
propensity to do evil تمایل به بدی کردن
argumentativeness تمایل یاعادت به جدال
evasiveness تمایل به طفره یاگریز
biases تمایل بیک طرف
rapprochement نزدیکی تمایل بدوستی
hade تمایل پیدا کردن
bias تمایل بیک طرف
diminishing utility قانون تقلیل تمایل به مصرف
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
adductor تمایل عضو بطرف محور
tenors تمایل صدای زیر مردانه
tenor تمایل صدای زیر مردانه
heredity تمایل برگشت باصل توارث
frigid دارای اندکی تمایل جنسی
prepossession اشغال قبلی تمایل بیجهت
declaration of intention افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
desirability درجه تمایل شرایط مطلوب
worldliness تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
helms تمایل قایق به انحراف از مسیر
frigidity کمی تمایل درقوای جنسی
helm تمایل قایق به انحراف از مسیر
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
negative diheral تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
bear out تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
levorotary دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
undersexed دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
levorotatory دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
lug out تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
oversteer تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
Appetite comes with eating. <proverb> با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
bear in تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
understeer تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
cathedrals تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedral تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
isoclinal line خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
exparte قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
isoclinic line خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
diminishing utility اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
margin propensity to consume تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
mutations تغییر
stationary بی تغییر
changes تغییر
commutation تغییر
mutation تغییر
fluctuation تغییر
changing تغییر
vicissitude تغییر
changed تغییر
innovation تغییر
innovations تغییر
alternation تغییر
changeless بی تغییر
amendment تغییر
change تغییر
alteration تغییر
conversions تغییر
shunting تغییر خط
dachi تغییر پا
amendments تغییر
conversion تغییر
modification تغییر
variations تغییر
misalignment تغییر
variation تغییر
transformation عمل تغییر
phase shift تغییر فاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com