Dictiornary-Farsi | تمثیل نویس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
allegorist	تمثیل نویس


Other Matches

analogies	تمثیل
allegories	تمثیل
analogy	تمثیل
similitude	تمثیل
emblems	تمثیل
exemplification	تمثیل
exemplum	تمثیل
emblem	تمثیل
parable	تمثیل
allegory	تمثیل
parables	تمثیل
addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
analogy	تمثیل همترائی
law of analogy	قانون تمثیل
allegorize	تمثیل نوشتن
parabolically	بطریق تمثیل
allegorization	تمثیل نویسی
figuratively	بر سبیل تمثیل
emblematist	تمثیل ساز
analogies	تمثیل همترائی
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
similize	تشبیه کردن تمثیل اوردن
encarpus	[در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
chirographer	خط نویس
paper stainer	کتاب نویس
prosaist	نثر نویس
proforma	پیش نویس
phonographer	صدا نویس
paragrapher	عبارت نویس
programmers	برنامه نویس
prosateur	نثر نویس
pamphleteers	رساله نویس
scrabbler	مسوده نویس
pamphleteer	رساله نویس
sign writer	تابلو نویس
sign writer	لوحه نویس
proser	نثر نویس
songwriter	سرود نویس
stenograph	تند نویس
scholiast	حاشیه نویس
historian	تاریخ نویس
historians	تاریخ نویس
programmer	برنامه نویس
proverbialist	مثل نویس
calligrapher	خوش نویس
rewriter	دوباره نویس
rough or foul copy	چرک نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
essayist	مقاله نویس
acceptor	قبولی نویس
geneologist	شجره نویس
endorseer	فهر نویس
idyllist	قصیده نویس
emblematist	مثل نویس
elegist	مرثیه نویس
elegiast	قصیده نویس
elegiast	مرثیه نویس
editorialist	سرمقاله نویس
dramaturge	درام نویس
odist	قصیده نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
head liner	سرصفحه نویس
endorser	فهر نویس
gazetteer	روزنامه نویس
gazetteer	مجله نویس
foul copy	چرک نویس
fictionist	داستان نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
fabler	افسانه نویس
epistoler	نامه نویس
epistler	رساله نویس
endorser	پشت نویس
dialogist	مکالمه نویس
inker	مرکب نویس
aphorist	پند نویس
aphorist	موجز نویس
natural historian	تاریخ نویس
orthographer	درست نویس
annotator	تفسیر نویس
annotator	حاشیه نویس
annalist	تاریخچه نویس
anecdotist	حکایت نویس
chronicler	وقایع نویس
affiant	گواهی نویس
mythographer	اسطوره نویس
magniloquent	قلنبه نویس
magazinist	مقاله نویس
deponent	گواهی نویس
lapicide	سنگ نویس
letter writer	نامه نویس
cryptographer	رمز نویس
copyreader	سرمقاله نویس
conveyancer	قباله نویس
letter writer	کاغذ نویس
magazin	مجله نویس
magazinist	مجله نویس
calligraphist	خوش نویس
story teller	افسانه نویس
write once read many	یکبار نویس
drafts	پیش نویس
ball pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
ballpoint pens	روان نویس ها
drafted	چرک نویس
drafted	پیش نویس
drafts	چرک نویس
typewritter	ماشین نویس
bookmakers	کتاب نویس
bookmaker	کتاب نویس
ballpens	روان نویس ها
songwriter	ترانه نویس
evangelists	انجیل نویس
evangelist	انجیل نویس
draft	چرک نویس
draft	پیش نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
columnists	مقاله نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
tabulator	جدول نویس
essayists	مقاله نویس
columnist	مقاله نویس
typists	ماشین نویس
typist	ماشین نویس
romancer	رمان نویس
novelists	رمان نویس
novelist	رمان نویس
satirists	هجو نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
playwright	پیس نویس
minute	پیش نویس
captions	زیر نویس
caption	زیر نویس
polygraphs	بسیار نویس
biographers	تذکره نویس
biographer	تذکره نویس
tabulating machine	جدول نویس
polygraph	بسیار نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
playwrights	پیس نویس
playwright	نمایشنامه نویس
satirist	هجو نویس
the psalmist	زبور نویس
draughtsman	طرح نویس
draftsmen	طرح نویس
draughtsmen	طرح نویس
tractarian	مقاله نویس
lexicographer	لغت نویس
lexicographers	لغت نویس
system programmer	برنامه نویس سیستم
ink writer	در تلگراف مرکب نویس
proforma	پیام پیش نویس
gossiper	دری وری نویس
story teller	افسانه گو حکایت نویس
systems progarmmer	برنامه نویس سیستم ها
penny a line	ارزان نویس بی مایه
write white engine	موتور سفید نویس
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
subscript	زیر نویس امضاء
serialist	داستان نویس سریال
drafts	پیش نویس قرارداد
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger	اساطیر نویس اساطیردان
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
relative coding	برنامه نویس نسبی
mythopoet	شاعر افسانه نویس
write black engine	موتور سیاه نویس
systems programmer	برنامه نویس سیستم
systems programer	برنامه نویس سیستم
roughs	طرح پیش نویس
to make a minute of	پیش نویس کردن
minute	پیش نویس کردن
verbose	دراز نویس درازگو
holograph	سند دست نویس
holographs	سند دست نویس
protocol	پیش نویس سند
protocols	پیش نویس سند
protocols	پیش نویس معاهده
abstracter	خلاصه نویس دزد
accepting bank	بانک قبولی نویس
application programmer	برنامه نویس کاربردی
fountain pen	قلم خود نویس
fountain pens	قلم خود نویس
endorse	پشت نویس کردن
endorsed	پشت نویس کردن
endorses	پشت نویس کردن
endorsing	پشت نویس کردن
biographers	شرح حال نویس
biographer	شرح حال نویس
sketch	پیش نویس ازمایشی
pressmen	مخبرروزنامه مقاله نویس
pressman	مخبرروزنامه مقاله نویس
sketches	پیش نویس ازمایشی
applications programmer	برنامه نویس کاربردی
drafts	پیش نویس کردن