Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fartlek
تمرین دو استقامت
Search result with all words
interval trailing
تمرین استقامت و اماده سازی
Other Matches
dry sum
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
stand up
با استقامت
stand-up
با استقامت
perseverant
با استقامت
strenght
استقامت
perseverance
استقامت
endurance
استقامت
holdout
استقامت کردن
distance runner
دونده استقامت
dogged persererance
استقامت سخت
enduro
مسابقه استقامت
endurance race
مسابقه استقامت
holdouts
استقامت کردن
resist
استقامت کردن
resisted
استقامت کردن
resisting
استقامت کردن
resists
استقامت کردن
distance man
دونده استقامت
staminal
با اسطقس با استقامت
shear strength
استقامت برشی
muscular endurance
استقامت عضلانی
perseveringly
با استقامت مصرانه
stamina
طاقت استقامت
backbones
استقامت استواری
power endurance
توان استقامت
assiduity
استقامت مداومت
backbone
استقامت استواری
reluct
استقامت کردن
enduro
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
perseveres
استقامت بخرج دادن
persevere
استقامت بخرج دادن
persevered
استقامت بخرج دادن
endurance race
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
thermoduric
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
withstood
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathon
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
marathons
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
withstand
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
middle distance race
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
deutsch rivet
نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
tolerance dose
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Let's see how much you can take.
<idiom>
ببینیم تا چه حد توانایی
[استقامت]
داری .
[اصطلاح روزمره]
madison
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
distance medley
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
y alloys
الیاژهایی از الومینیم که میتواند استقامت خود را تادمای 052 تا 033 درجه سانتیگراد حفظ کند
uses
تمرین
exercised
تمرین
exercises
تمرین
practice
تمرین
actions
تمرین
use
تمرین
action
تمرین
exercise
تمرین
train
تمرین
trained
تمرین
rehearsals
تمرین
drills
تمرین
rehearsal
تمرین
drilled
تمرین
ure
تمرین
trains
تمرین
drilling
تمرین
drill
تمرین
work out
تمرین
circuit training
تمرین دایرهای
combat exercise
تمرین رزمی
field exercise
تمرین صحرایی
maneuver
تمرین نظامی
formal exercise
تمرین صوری
battle drill
تمرین رزم
exercize
تمرین تکلیف
behavior rehearsal
تمرین رفتار
combatdrill
تمرین رزمی
exercise term
اسم تمرین
dry run
تمرین جنگی
exercise code word
رمز تمرین
exercisable
قابل تمرین
field exercise
تمرین رزمی
fore exercise
تمرین مقدماتی
gymnastical
تمرین زورخانهای
joint exercise
تمرین مشترک
mass practice
تمرین فشرده
work out
تمرین امادگی
workshop practice
تمرین کارگاهی
try-out
تمرین نهایی
try-outs
تمرین نهایی
workout
تمرین شدید
workouts
تمرین شدید
work out
<idiom>
تمرین کردن
wind sprint
تمرین دو سریع
warm down
تمرین سبک
unspaced practice
تمرین بی فاصله
massed practice
تمرین بی وقفه
mobilization exercise
تمرین بسیج
negative practice
تمرین منفی
overtrain
تمرین بیش از حد
physical exercise
تمرین بدنی
physical exercise
تمرین ورزشی
practice effect
اثر تمرین
practice period
دوره تمرین
practice teaching
تمرین معلمی
pratique
تمرین عملی
rehearser
تمرین کننده
service practice
تمرین اموزشی
training distance
مسافت تمرین
training time
زمان تمرین
drills
تمرین مته
experiencing
تمرین دادن
gunning
تمرین تیراندازی
drill
تمرین مته
rehearse
تمرین کردن
drilled
تمرین کردن
woodsheds
تمرین کردن
mule
اتومبیل تمرین
drill
تمرین کردن
experiences
تمرین دادن
experience
تمرین دادن
rehearses
تمرین کردن
rehearsing
تمرین کردن
drills
تمرین کردن
drilled
تمرین مته
practise
ورزش تمرین
mules
اتومبیل تمرین
training
تعلیم و تمرین
practises
ورزش تمرین
practice
ورزش تمرین
rehearsed
تمرین کردن
exercise
تمرین دادن
practising
ورزش تمرین
rehearsals
تمرین از بر خواندن
drilling
تمرین نظامی
staging
تمرین کردن
staging
تمرین اب خاکی
practice
تمرین کردن
rehearsals
تمرین نمایش
exercised
تمرین دادن
rehearsal
تمرین از بر خواندن
evolution
تمرین عالی
woodshed
تمرین کردن
practicing
ورزش تمرین
rehearsal
تمرین نمایش
exercises
تمرین دادن
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
live exercise
تمرین با تیر جنگی
practising
ممارست تمرین کردن
practise
ممارست تمرین کردن
map exercise
تمرین روی نقشه
mass practice
تمرین بدون استراحت
practises
ممارست تمرین کردن
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
speedbag
گلابی تمرین بوکس
sand bag
سستی عمدی در تمرین
gym
محل تمرین بوکس
shadow ball
تمرین گوی اندازی
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
toss ball against a wall
تمرین ابشار با دیوار
triceps extension
تمرین تقویت ماهیچه سه سر
limber
تمرین نرمش کردن
practicing
ممارست تمرین کردن
weight program
تمرین وزنه برداری
multiple drill
تمرین چند یکانی
moom poolgi
تمرین کردن تکواندو
mobilization exercise
تمرین بسیج نیروها
gyms
محل تمرین بوکس
punch ball
گلابی تمرین بوکس
live exercise
تمرین رزمی حقیقی
punching bag
کیسه شن تمرین بوکس
punching bags
کیسه شن تمرین بوکس
directed exercise
تمرین هدایت شده
controlled exercise
تمرین کنترل شده
command post exercise
تمرین پاسگاه فرماندهی
exercised
ورزش تمرین کردن
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
fire drill
تمرین اطفاء حریق
heavy bag
کیسه شن تمرین بوکس
big bag
کیسه شن تمرین بوکس
fire drills
تمرین اطفاء حریق
backboard
دیوار تمرین تنیس
exercises
ورزش تمرین کردن
distributed practice
تمرین فاصله دار
drilling
تمرین نظامی کردن
work out
برنامه یک جلسه تمرین
rehearsals
تمرین کردن عملیات
headharness
کلاه تمرین بوکس
headguard
کلاه تمرین بوکس
head gear
کلاه تمرین بوکس
rehearsal
تمرین کردن عملیات
exercise
ورزش تمرین کردن
practice
ممارست تمرین کردن
dojang
سالن تمرین تکواندو
drill marching
تمرین پیاده روی
flash card
ورقه تمرین بصری
triangle exercise
تمرین مثلث گیری درتیراندازی
road work
دویدن جادهای در تمرین بوکس
singlestick
چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com