Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
demesne
تملک زمین
Other Matches
gaining ownership
تملک
acquisitions
تملک
possession
تملک
holding
تملک
appropriation
تملک
acquistion
تملک
acquisition
تملک
reebtry
تملک مجدد
estate in remainder
تملک معلق
repossession
تملک ثانوی
accession
تملک نماء
occupancy
تملک کننده
fee simple
حق تملک دائم
expropriate
از تملک در اوردن
poss
مخفف تملک
expropriated
از تملک در اوردن
expropriates
از تملک در اوردن
expropriating
از تملک در اوردن
uti possidetis
تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis
تملک اراضی اشغالی
occupancy
تملک اموال بلا صاحب متصرف
cost in use
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
covets
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
take possession of
متصرف شدن تصاحب کردن تملک کردن
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
norland
زمین
globe
زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
real estate
زمین
soil
زمین
lackland
بی زمین
ground line
خط زمین
earths
زمین
soils
زمین
terrain
زمین
earth
زمین
grass roots
کف زمین
soiling
زمین
ground surface
کف زمین
extra terrestrial
زمین
grazes
زمین
acre
زمین
fielded
زمین
grazed
زمین
ground
: زمین
graze
زمین
ground
زمین
acres
زمین
fields
زمین
earthing
زمین
domains
زمین
domain
زمین
geodetically
زمین
tellus
زمین
rooter
زمین کن
ground
[British]
[floor]
کف زمین
cinder tracks
زمین دو
floor
کف زمین
this earthly round
زمین
land n
زمین
land
زمین
aerospace
جو زمین
floors
کف زمین
globes
زمین
cinder track
زمین دو
ground
کف زمین
field
زمین
lairds
صاحب زمین
geology
زمین شناسی
borderland
زمین سرحدی
borderlands
زمین سرحدی
mallet field
زمین چوگان
marchland
زمین مرزی
laird
صاحب زمین
ends
زمین حریف
ended
زمین حریف
end
زمین حریف
crust
پوسته زمین
natural ground
زمین طبیعی
floors
محدوده زمین
floored
محدوده زمین
occident
مغرب زمین
oblique compartment
زمین مورب
nutation
اهتزاز زمین
paralysis
زمین گیری
crusts
پوسته زمین
bog
زمین باطلاقی
speculation
زمین خواری
marsh land
زمین ماندابی
measurement ofland
زمین پیمایی
bogs
زمین باطلاقی
measuring rod
گز زمین پیمایی
mid court
وسط زمین
neutral earth
زمین خنثی
mixed graze
توام زمین
mool
زمین خشک
floor
محدوده زمین
orbit of the earth
مدار زمین
open country
زمین باز
territories
زمین ملک
territory
زمین ملک
route
به زمین نشاندن
routes
به زمین نشاندن
shell
قشر زمین
shelling
قشر زمین
shells
قشر زمین
rear court
انتهای زمین
rammer
زمین کوب
punner
زمین کوب
punner
زمین سفت کن
public domain
زمین خالصه
public d.
زمین خالصه
west
مغرب زمین
pronely
روبه زمین
ground level
سطح زمین
rootle
زمین راباپوزکندن
rolling country
زمین پوشیده
gore
زمین سه گوش
gored
زمین سه گوش
gores
زمین سه گوش
goring
زمین سه گوش
plant
در زمین قراردادن
plants
در زمین قراردادن
scrub land
زمین بایر
science of geology
زمین شناسی
savanna
زمین هموار
panhandle
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
panhandles
زمین باریکه
panhandling
زمین باریکه
saturated ground
زمین سیراب
sandy soil
زمین ماسهای
salle d'armes
زمین شمشیربازی
ground level
تراز زمین
profile line
نیمرخ زمین
terrain
عوارض زمین
terrain
زمین ناحیه
terrain
نوع زمین
terrain
زمین عملیات
basement
زیر زمین
basements
زیر زمین
upland
زمین بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com