Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
zero beat
تنظیم موج گیرنده
Other Matches
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
receptor
گیرنده
prehensorial
گیرنده
prehensory
گیرنده
acceptor
گیرنده
touching
گیرنده
sensor
گیرنده
receptors
گیرنده
prehensile
گیرنده
accipient
گیرنده
adopter
گیرنده
catcher
گیرنده
receivers
گیرنده
barrage reception
سد گیرنده
reciptacle
گیرنده
reciever
گیرنده
receiver
گیرنده
assignee
گیرنده
consignee
گیرنده
addressees
گیرنده
catchier
گیرنده
catchiest
گیرنده
catchy
گیرنده
payees
گیرنده
grantee
گیرنده
payee
گیرنده
recipient
گیرنده
recipients
گیرنده
getter
گیرنده
addressee
گیرنده
fetching
گیرنده
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
receiver
فرف گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
receivers
دستگاه گیرنده
iterant
ازسر گیرنده
itching palm
دست گیرنده
striking
موثر گیرنده
strikingly
موثر گیرنده
inductance
گیرنده انرژی
loanee
وام گیرنده
crystal set
گیرنده اشکارساز
receivers
فرف گیرنده
revenger
انتقام گیرنده
grantee
انتقال گیرنده
receivers
گیرنده رادیویی
receiving set
دستگاه گیرنده
receiving set
گیرنده رادیویی
receiving antenna
انتن گیرنده
feoffee
گیرنده تیول
trainee
تعلیم گیرنده
exteroceptor
گیرنده برونی
distilling receiver
گیرنده تقطیر
donee
گیرنده هبه
interoceptor
گیرنده درونی
interoceptor
گیرنده احشایی
passcatcher
گیرنده پاس
enteroceptor
گیرنده درونی
photoreceptor
گیرنده نور
enteroceptor
گیرنده احشایی
pledgee
وثیقه گیرنده
pledgee
رهن گیرنده
trainees
تعلیم گیرنده
opiate receptor
گیرنده افیونی
offtake canal
کانال گیرنده
pawnee
رهن گیرنده
high fidelity receiver
گیرنده رابط
mortgagee
رهن گیرنده
receiver
گیرنده رادیویی
receiver
دستگاه گیرنده
nociceptor
گیرنده درد
decision maker
تصمیم گیرنده
radio receiver
گیرنده رادیویی
distance receptor
گیرنده دوربرد
proprioceptor
گیرنده عضلانی
donee
گیرنده هدیه
fondler
اغوش گیرنده
donee
هبه گیرنده
decreasing
نقصان گیرنده
borrowers
وام گیرنده
borrowers
قرض گیرنده
television receiver
گیرنده تلویزیونی
determiner
تصمیم گیرنده
determiners
تصمیم گیرنده
acceptor level
تراز گیرنده
volumetric receptor
گیرنده حجمی
tither
عشر گیرنده
amateur receiver
گیرنده اماتور
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
payee
گیرنده وجه
prepossessing
گیرنده جالب
acquisitive
فرا گیرنده
payees
گیرنده وجه
borrower
وام گیرنده
borrower
قرض گیرنده
jams
سد گیرنده پاس
jammed
سد گیرنده پاس
consignee
گیرنده امانت
comprehensive
فرا گیرنده
baroreceptor
گیرنده فشار
transceiver
فرستنده و گیرنده
beat receiver
گیرنده تداخلی
concluder
نتیجه گیرنده
communication receiver
گیرنده مخابرات
catch of guage
گیرنده بارانسنج
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
clocker
گیرنده وقت
cell receptor
گیرنده سلولی
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
thermoreceptor
گیرنده دمایی
transferee
تحویل گیرنده
sound probe
گیرنده صوتی
tube receiver
گیرنده لامپی
jam
سد گیرنده پاس
bribee
رشوه گیرنده
transreceiver
فرستنده و گیرنده
cessionary
انتقال گیرنده
auto radio
گیرنده اتومبیل
bailee
تحویل گیرنده
transferee
انتقال گیرنده
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
holders
گیرنده اشغال کننده
address
نشانی گیرنده پیام
addressed
نشانی گیرنده پیام
addresses
نشانی گیرنده پیام
consignee
گیرنده کالای ارسالی
color zones
مناطق گیرنده رنگ
printing receiving apparatus
دستگاه گیرنده ثبات
holder
گیرنده اشغال کننده
d.c. reciever
گیرنده جریان دائم
borrower
عاریه گیرنده مقترض
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
directional reciever
گیرنده جهت دار
receptors
ستاره مساعد گیرنده
platform
رسانگر حامل گیرنده
platforms
رسانگر حامل گیرنده
receptor
ستاره مساعد گیرنده
donee country
کشور کمک گیرنده
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
borrowers
عاریه گیرنده مقترض
alienee
گیرنده مال موردانتقال
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
feoffee
زعیم انتقال گیرنده
receivers
دستگاه گیرنده بی سیم
catcher
فرفرههای گیرنده محصول
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
iterative
ازسر گیرنده تکراری
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
periclinal
ازهمه سو شیب گیرنده
marginal borrower
وام گیرنده نهائی
long wave receiver
گیرنده موج بلند
pressure points
نقطههای گیرنده فشار
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
overtaking vessel
شناوه سبقت گیرنده
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
remittee
گیرنده وجه فرستاده شده
exempted , adressee
گیرنده معاف از اجرای دستور
donatory
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
prehensive
گیرنده دارای قوه قبض
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
broadcast
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
large hande a
دارای دست بگیر گیرنده
receptor
دستگاه گیرنده وان حمام
pyrophorous
اتش گیرنده مجاورت هوا
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
broadcasts
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com