Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 253 (21 milliseconds)
English
Persian
zero adjuster
تنظیم کننده صفر
Search result with all words
delimit
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimited
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimiting
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
pacemaker
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemakers
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
thermostat
تنظیم کننده حرارت
thermostat
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat
تنظیم کننده هوای سرد
thermostats
تنظیم کننده حرارت
thermostats
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats
تنظیم کننده هوای سرد
regulator
تنظیم کننده
regulators
تنظیم کننده
adjustable stabilizer
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
automatic timing advance
تنظیم کننده خودکار
carbon pile voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ زغالی
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
control member
عضو تنظیم کننده
control wheel
صفحه تنظیم کننده
corrector
تنظیم کننده
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
field regulator
تنظیم کننده میدان
field rheostat
تنظیم کننده میدان
framer
تنظیم کننده
gavernor valve
سوپاپ یا دریچه تنظیم کننده
induction regulator
تنظیم کننده ولتاژ القائی
line drop compensator
تنظیم کننده یا رگولاتور ولتاژ
line regulator
تنظیم کننده
load regulator
رگولاتور بار تنظیم کننده بار
main regulator
تنظیم کننده محور اصلی
medical regulator
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
on board regulation
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
pressure gaverner
تنظیم کننده فشار
regularizer
تنظیم کننده
regulating resistance
مقاومت تنظیم کننده
rotary type regulator
تنظیم کننده گردان
setting ring
حلقه تنظیم کننده
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
slip regulator
تنظیم کننده لغزش
speed governor
تنظیم کننده سرعت
speed regulator
تنظیم کننده سرعت
tangent screw
پیچ تنظیم کننده در تئودولیت
throttling type governor
تنظیم کننده نوع ساساتی رگولاتور نوع ساساتی گاورنر نوع ساساتی
torque regulator
تنظیم کننده گشتاور پیچشی
turbine governor
تنظیم کننده توربین
voltage regulator
تنظیم کننده اختلاف سطح
voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ
elevation adjustment
تنظیم کننده بالابر
frog-adjustment screw
پیچ قلابی تنظیم کننده
Other Matches
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
calibration
تنظیم
adjustments
تنظیم
shaping regulating
تنظیم
formulation
تنظیم
regulation
تنظیم
alignments
تنظیم
set out
تنظیم
adjustment
تنظیم
spreading
تنظیم
regularization
تنظیم
alignment
تنظیم
timing
تنظیم
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
classifies
تنظیم کردن
regulating
تنظیم کردن
regularised
تنظیم کردن
depth adjustment
تنظیم عمیق
adjusability
قابلیت تنظیم
regularises
تنظیم کردن
attending
تنظیم کردن
adjusting point
نقطه تنظیم
will adjust
تنظیم می کنم
adjustment of fire
تنظیم تیر
adjustment of rools
تنظیم غلطک
check
دریچه تنظیم
fine setting
تنظیم میکرومتری
attend
تنظیم کردن
pressure regulator
شیر تنظیم
attends
تنظیم کردن
focusing control
تنظیم تمرکز
checked
دریچه تنظیم
checks
دریچه تنظیم
adjustments
تنظیم تطبیق
formulate
تنظیم کردن
formulated
تنظیم کردن
adjustment
تنظیم کردن
purity adjustment
تنظیم خلوص
formulates
تنظیم کردن
formulating
تنظیم کردن
classifying
تنظیم کردن
classify
تنظیم کردن
frame
تنظیم کردن
regularising
تنظیم کردن
regularize
تنظیم کردن
adjustments
تنظیم کردن
regularized
تنظیم کردن
range of adjustment
ناحیه تنظیم
regularizes
تنظیم کردن
regularizing
تنظیم کردن
range calibration
تنظیم مسافت
range adjustment
تنظیم مسافت
range adjustment
تنظیم برد
fine setting
تنظیم دقیق
fine adjustment
تنظیم دقیق
fine adjustment
تنظیم فریف
regulable
تنظیم پذیر
trigger control
تنظیم با ماشه
levelling screw
پیچ تنظیم
timing
تنظیم وقت
to set out
تنظیم کردن
to put in to shape
تنظیم کردن
to make out
تنظیم کردن
to draw up
تنظیم کردن
to draw out
تنظیم کردن
check valve
شیر تنظیم
thermostatic regulation
تنظیم با دماپای
indicement
تنظیم ادعانامه
tunes
تنظیم کردن
lineup
تنظیم کردن
regiments
تنظیم کردن
regiment
تنظیم کردن
calibrating
تنظیم کردن
regulation
پهنه تنظیم
indictments
تنظیم ادعانامه
calibrates
تنظیم کردن
indictment
تنظیم کیفرخواست
indictment
تنظیم ادعانامه
variability
قابلیت تنظیم
calibrate
تنظیم کردن
body alinement
تنظیم بدن
speed adjustment
تنظیم سرعت
method of drawing up
طرز تنظیم
cascade control
تنظیم زنجیری
make out
تنظیم کردن
carburetor adjustment
تنظیم کاربراتور
cam type regulation
تنظیم بادامکی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
caliper setting
تنظیم پرگار
spark setting
تنظیم جرقه
frequency tuning
تنظیم فرکانس
adjust
تنظیم کردن
adjusting
تنظیم کردن
set up
تنظیم کردن
initial adjustment
تنظیم صفر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com