English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
English Persian
lonesome تنها وبیکس
Other Matches
single-handed تنها
just تنها
merest تنها
mere تنها
solos تنها
solo تنها
single handed تنها
recluses تنها
by yourself تنها
siolus تنها
by oneself تنها
solitary تنها
lonely تنها
loneliest تنها
lonelier تنها
exclusive تنها
recluse تنها
by it self تنها
single تنها
by one,s self تنها
solus تنها
solitarily تنها
out in the cold <idiom> تنها
unaccompanied تنها
unique تنها
single line خط تنها
soles تنها
uniquely تنها
alone تنها
sole تنها
lone تنها
only تنها
bare handed دست تنها
bread alone تنها نان
sole argument تنها دلیل
Do not leave me alone. من را تنها نگذار.
wirte only تنها نوشتن
to pull a lone oar تنها کارکردن
soli تنها خوانان
single haneded دست تنها
read only تنها خواندنی
lone electron الکترون تنها
leave alone تنها گذاردن
he alone went تنها اورفت
fly by the seat of one's pants <idiom> دست تنها
asides صحبت تنها
soles تنها انحصاری
singly تنها انفرادا
single تنها یک نفری
strand تنها گذاشتن
soles شالوده تنها
aside صحبت تنها
sole شالوده تنها
strands تنها گذاشتن
sole تنها انحصاری
lone pair electron زوج الکترون تنها
not only he came but نه تنها امد بلکه
To go alone to the judge . <proverb> تنها به قاضى رفتن.
out of pure mischief تنها از روی بدجنسی
to live to oneself تنها زندگی کردن
lonely hearts تنها و جویای همدم
adhoc تنها به این منظور
kick back <idiom> تنها استراحت کردن
to reckon with out one's host تنها به قاضی رفتن
but نه تنها بطور محض
monological تنها سخن گو خودگووخودشنو
leave in the lurch <idiom> دست تنها گذاشتن
to pull a lone oar تنها پارو زدن
Come along and keep me company. بامن بیا تا تنها نباشم
lip service <idiom> تنها زبونی موافقت کردن
zoon تنها محصول یک نطفه واحد
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
baring the king تنها کردن شاه شطرنج
photon تنها یک الکترون تابش شود
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
endorsement in blank فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
His only aim and object is to make afortune . تنها قصدش پولدار شدن است
Leave her alone. اورا تنها (بحال خود ) بگذار
tapping ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i did it only for your sake تنها به خاطرشما این کار را کردم
tap ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapped ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i was reserved for it تنها برای من مقدر شده بود
peripheral و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
You alone can help me. تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
monarchs پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
This is the only way to guarantee that ... تنها راه برای تضمین این است که ...
monarch پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
only death does not tell lies تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
I am obsessed by fear of unemployment . تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
HD ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
sleeping partners شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partner شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
to disturb any one's privacy کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
This is important, not only today, but also and especially for the future. این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
front de liberation national فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
cantilever تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
child یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
identities تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
gyrodyne رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
a chromatic [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
serials فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
solo پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
if and only if اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
solos پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
lay off <idiom> به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
programmable read only memory حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com